ماجراهای من و سیمز
سلام.
همون طور که میدونین بازی The Sims 4، تنها بازی بزرگی است که من همیشه روی سیستم نصب میکنم و بازی میکنم.
نسخهیی که داشتم (RELOD) مربوط به چند سال قبل و فقط خودم سیمز 4 اولیه بود.
و چند سال قبل از طریق تورنت دانلود کرده بودم و 8 گیگ و خوردهیی بود.
و چون قدیمی حساب میشد و همین طور این که نسخه اولیه بود، خیلی از مودها کار نمیکرد.
این چند وقت دوباره افتاده بودم به بازی و کلی هم دنبال مود بودم و یه سری دانلود کرده بودم.
ولی عملا به جزء دو مورد که لوازم آشپزخونه بود، بقیهش کار نکرد.
چون هیچ پک اضافه و ... براش نگرفته بودم، فقط خود سیمز 4 بود.
گفتم بگذار بگردم ببینم نسخهی جدید ورژن چند است.
چون یه پک به اسم Eco Life Style اومده بود همین سال 2020، گشتم و گشتم... و رسیدم به این سایت. نسخهی Codex رو گذاشته بود، هر چی پک و ... برای سیمز اومده بود، هر چی آپدیت شده بود و ... یه نسخهی کامل کامل کامل که 48 گیگ بود.
اینا که دارم میگم همه پنجشنبه و جمعهیی (17 و 18 جولای) که گذشت اتفاق افتاده.
هی سایت رو میخوندم، هی پا میشدم راه میرفتم. فکر میکردم چی کار کنم.
در سه ساعت تصمیم گرفتم. من باید دانلود کنم.
ساعت 12 بامداد پنجشنبه سیستم رو خاموش کردم. بسته شبانه 2 تا 7 صبح فعال کردم.
تا ساعت 2 بامداد سرم رو گرم کردم.
ساعت 2 سیستم روشن کردم. اومدم اینترنت. گذاشتم دانلود بشه.
این نسخه فکر کنم 23 تا پارت 2 گیگی بود، یه همچین چیزی.
صبح جمعه هم قبل از 7 پاشدم چک کردم. همهش دانلود شده بود. سیستم رو خاموش کردم و دوباره رفتم بخوابم.
و میشه گفت صبح جمعه همون چند ساعت، درست درمونی بود که خوابیدم تا امروز.
چرا؟
حالا میگم برات. صبر کن.
تا جمعه عصر نمیتونستم بیام سیستم. بالاخره موفق شدم بیام اتاقم و سیستم رو روشن کنم.
اکسترک کردن این فایلهای زیپ، یک ساعت و خوردهیی طول کشید.
بالاخره یه فایل ISO تر و تمیز و سالم تحویل گرفتم :D
نزدیک به 45 دقیقه طول کشید این فایل ISO رو منتقل کنم به فولدر و درایو مورد نظرم.
یه 30 ذقیقهیی هم طول کشید که بازی نصب بشه.
این پروسه از ساعت 18 تا 21 خوردهیی طول کشید.
خب بازی خیلی سنگینی است. و من واقعا خوشحالم که روی سیستمم جواب داد.
داشتم میگفتم.
بالاخره ساعت 21 گذشته بود که موفق شدم وارد بازی بشم.
فکر کن!
از اون ساعت تا حالا، من هیچ جایی نیستم به جز سیمز.
نگاه کن، اون The Sims 4 که داشتم، خب خیلی محدود حساب میشد. همه چی تکراری بود در این چند سال برام. همهش دو تا زمین داشت.
اون وقت این ورژن جدید، همهی پکها و آپدیتها رو یک جا داره.
یه دنیای فوق وسیعی برام باز شد!
تمومی نداره! نهایت نداره.
همون شب اول تا نزدیک 3 صبح داشتم بازی میکردم. به زور بلند شدم.
تا موقعی که بیان صدام کنن و بیدارم کنن، عملا نخوابیدم. همهی فکرم بازی بود.
جمعه – شنبه – یکشنبه – دوشنبه – سه شنبه!
همهش اینقدر گذشته؟ فکر میکردم زمان بیشتری باشه.
دیشب هم تا 3 و خورده یی داشتم بازی میکردم.
این طور بگم، ساعت 14:30 تا 17:30 یه دور بازی میکنم. بعدش تا 19 نیستم.
بعد 19 میام دوباره بازی تا 2:30 یا 3 بامداد!
از اون روز تا حالا، به جزء بازی The Sims 4 و فایل متنی کدهای تقلب، هیچ برنامهی دیگهیی روی سیستم باز نکردم.
هیچ کاری نکردم.
فقط و فقط بازی.
وای وای وای!
اینقده ذوق مرگ شدم.
خب اولین بازیکنی که ساختم براش یه گربه هم ساختم.
طبق روال عادت درست کردن کاراکتر رفته بودم.
به هیچی دقت نکرده بودم.
ولی وقتی دوباره بازیکن اومدم بسازم، چشمام چهارتا شد!
گزینههای «خونآشام – جادوگر – آدم فضایی – پری دریایی» هم موجود بود! باورت میشه؟
خب دیگه... من هم چهار مورد فوق رو ساختم، یه سگ هم ساختم. یه دختر بچه هم درست کردم که یکی از والدین جادوگر و دیگری خونآشام است.
بعد این خانواده جدید رو با اون بازیکن اولی ادغام کردم.
چون هر خانواده تا سقف 8 نفر (با حیوان خانگی) میتونه باشه.
یه دنیای وسیعی!
کم کم دارم یاد میگیرم که چی جوری ساحره رو تمرین بدم تا بتونه جادو کنه.
خونآشام رو تمرین دادم چی جوری از تازه متولد شده به درجهی بالا برسه.
این دو تا خیلی امکانات دارن.
ولی پری دریایی و آدم فضایی کار خاصی نمیکنن. فقط ظاهر.
هر چند پری دریایی توی هر آبی (حمام، استخر، دریا و ...) که وارد بشه، دم پری دریایی ش رو درمیاره! خوشگل است.
اون آدم فضایی هم فقط ظاهرش فضایی است. بقیهش مثل آدم عادی است.
و 7 تا کاراکتر از این خانواده، مونث هستن و فقط همین آدم فضایی رو مذکر گذاشتم.
یوهاهاهاهاهاها.
اینقده گسترده و وسیع است، آدم نمیدونه چی کار کنه!
یه حجم عظیمی از لوازم منزل، مدل مو، لباس و ...
بینهایت منابع طبیعی، گل و گیاه، ماهی، سنگ و ...
یه چند صد سال طول میکشه که من بخوام همهی اینا رو برای این خانواده پیدا کنم.
شاید زیاد به این بخش جمع آوری مجموعه توجه نکنم.
فکر کنم الان 17 تا سرزمین مختلف دارم. دقیق یادم نیست.
خانواده رو توی همهی سرزمینها بردم :D و فعلا در سرزمین جادوگرها مستقر شدم.
با کد تقلب یه سری مهارت کاراکترها رو ارتقاء دادم.
یه سریش هم نمیشه. چون اسمی که براش توی Cheats است رو نمیدونم.
کاش یه سری کد بود که میتونستم برای ارتقاء جادوگر و خونآشام استفاده کنم.
میتونی عضو یه سری کلوب بشی یا خودت بسازی، بعد دائم دعوت میشی به فستیوالهای مختلف، برنامههای مختلف...
همهش باید بری این ور و اون ور.
خونآشام نمیتونه زیاد بیرون باشه، حالش بد میشه در روز. تنها غذایی که میتونه بخوره کیسههای خون است که باید بخره!
نمیدونم چرا کاراکتر هاپو باهاشون هیج جایی نمیره. در صورتی که گربه همه جا میره.
یه سرزمین داره همهش ساحل و دریا و ... است. میتونن جت اسکی سوار بشن. توی اقیانوس شنا کنن.
حتی در این جا هم یه خونه گذاشتم که زندگی کنن. ولی زیاد جذابیت نداشت.
میدونی یه قسمت وحشتناک داره! اون هم وقتی بارون و رعد و برق میزنه!
خب خطرناک است. تا حالا چند بار باعث آتش سوزی شده این رعد و برقها!
مو به تن آدم سیخ میشه!
و بینهایت حرف دیگه در مورد بازی.
با تبلت فقط چند دقیقه اومدم اینترنت چک کردم و رفتم. حتی نخوندم ملت چی گفتن.
ایمیلها رو فقط دیدم که ایمیل اومده، در همین حد!
یا مثلا تلگرام فلان گروه کارم داشته. ولی من اصلا نگاه نکردم.
انیمه و مانگاه هم تا اطلاع ثانوی تعطیل!
شبها هم نمیتونم بخوام. همهی فکرم سیمز است.
چی کار کنم، چی جوری تمرین ببرم، چی بخرم براشون! و ...
الان هم بالاخره به اجبار نشستم تایپ کنم. بیام آپدیت کنم وبلاگ رو.
چون دیگه تا اطلاع ثانوی خبری از من نیست :D
فعلا دارم در دنیای The Sims4 زندگی میکنم.
#The_Sims_4 #Sims4 #The_Sims #EA