ای عقل من! ای گمشده در وادی حیرت!
بستند ترا دیده، تو جویای که هستی؟
- بیژن ترقی -
#شعر #بیژن_ترقی
ناز پروردان که با یک بوسه مدهوشم کنند
دست هرگز کی دهد دستی در آغوشم کنند؟
تا برافروزم چراغ عشق در راه خیال
کاشکی همراز شبهای سیه پوشم کنند
- عبدالله الفت -
#شعر #عبدالله_الفت
شب فراق نخواهم دَواج دیبا را
که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را
#شعر #سعدی
------------------------------------------
http://MyNote83.BlogSky.com
@Everything_83
هنوز آن چشم شهلا یادم آید
هنوز آن روی زیبا یادم آید
هنوز آن لعل خندان نگهسوز
هنوز آن چشم گویا یادم آید
- مظاهر مصفا -
#شعر #مظاهر_مصفا
زندگی را در امیدی مرگبار آویخته
آخرین برگی که از شاخ چنار آویخته
غنچهها خم کرده سر، افسرده تن، بر شاخهها
تا چه کس این نازنینان را به دار آویخته
- سیمین بهبهانی -
#شعر #سیمین_بهبهانی
به جای گریه به کار زمانه میخندم
ز سوز آتش دل چون زبانه میخندم
- پارسای تویسرکانی -
#شعر #پارسای_تویسرکانی
ماندهام تنها درین شبهای سرد زندگی
یک شب آخر ای حرارت بخش جان تنها بیا
- پژمان بختیاری -
#شعر #پژمان_بختیاری
ای پری سیما بیا ای خوشتر از رویا بیا
ای عبـادتگاه عشـق و آرزوی مـا بیا
وقت رفتن وعدهی باز آمدن دادی مرا
یا مکن با وعدهای امیدوارم یا بیا
- پژمان بختیاری -
#شعر #پژمان_بختیاری
گوشم، هر بار، زنگ میزند؛ از شوق،
نام تو را میبرم!
شگفتا!
گهگاه،
بینم نامم ز خاطر تو گذشته ست!
ای که به یاد منی، به یاد تو هستم.
بر در و دیوار ِ تار و پود وجودم
نام ِ تو را دست ِ گرم ِ عشق، نوشته ست!
وین دل ِ سرگشته، این کبوتر عاشق
گرد ِ تو تنها نه، گرد ِ نام تو گشته ست!
نام تو را میبرم، همیشه، به هر حال
نام تو در من طنین ِ بال فرشته ست.
نام تو، در من، نسیم ِ باغ بهشت است.
- فریدون مشیری -
#شعر #فریدون_مشیری
دیگر به روی بال زر افشان ِ نغمهها
آن آبشار نور و نوازش
رنگین کمان آهنگ
پروازهای رنگ
ما را به آن بهشت خدایی نمیبرد
*
آن پنجرهی طلایی سحر آفرین، دریغ
در این شب بلند
ما را به خوابهای طلایی نمیبرد.
بیداری است اینک و، افسوس
خاموشی است و بهت
وین کولهبار حیرت و اندوه
بر روی شانههامان آوار،
همچو کوه.
*
در جلگهی غروب
در باغ بیحصار افق، خورشید،
آینهای غبار گرفته ست.
آینه نیست، نه
این طشت ِ سرخ ِ سرخ
در دیدگان ما
سوزندهتر ز آهن ِ تفته ست!
لختی دگر، هیاهوی زاغان
گوید که نور و گرمی
گوید که روشنایی
رفته ست!
*
ما ماندهایم و این شب ظلمانی بلند
ماییم و این سکوت
این بغض سهمناک،
و آن پنجهی طلایی چالاک
در ژرفای خاک!
- فریدون مشیری -
#شعر #فریدون_مشیری
أکتبُ فی دفتر الحبّ
أرقصُ بالکلماتِ کالطیرِ
أزرعُ فی الأرضِ قبلةً
فتنبتُ الأرضُ أعمارا
در دفتر عشق می نویسم
با واژه ها می رقصم، پرنده های وامانده
بوسه ای در خاک میکارم
و زمین، قرن ها جوانه میزند
مضمون: این شعر نمادین، عشق را به عنوان نیرویی جاودانه و زاینده تصویر میکند که حتی یک بوسه میتواند در خاک زمان، ریشه بدواند.
سبک قبانی: استفاده از استعاره های طبیعی (پرنده، خاک، جوانه) و پیوند عشق با عناصر ابدیت، از ویژگی های بارز اشعار اوست.
#شعر #نزار_قبانی
صائب آن روزی که میخندیدم از وصلش چو صبح
کی خبـر از روزگــار شـــام هـجـــران داشـــــــتم
ـ صائب ـ
#شعر #صائب_تبریزی
یارش نتوان گفت که از یار بنالد
وان دل نبود کز غم دلدار بنالد
- خواجوی کرمانی -
#شعر #خواجوی_کرمانی
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ
- شفائی اصفهانی –
#شعر #شفائی_اصفهانی
وقتی تورفتی
شب شــــد
و در سکوت من تنها
چوخاکی شــدم
که بر ان نسیمی نمی وزد
و بارانی نمی بارد
و بر سرش ستاره ای نمی درخشد
تو رفتی
و من تنهای تنها ماندم
تو رفتی
و من در غم بی تو ماندن،
لحظه ی گذر از جاده ی دلتنگی را به نظاره نشسته ام
برایم این لحظه؛ لحظه وداع با زندگی ست
این را بدان دلتنگ توام بیشتر از همیشه
دلتنگ...
شاعر: ؟؟؟
#شعر
خدا چه حوصله ای داشت روز خلقت تو
که هیچ نقص ندارد تراش قامت تو
نشسته شبنم حرفی لطیف و روشن وپاک
بروی غنچه ی لبهای پر طراوت تو
از این جهنم سوزان دگر چه باک مرا
که آرمیده دلم در بهشت صحبت تو
درون سینه ی من اعتقاد معجزه را
دوباره زنده کند دست پر محبت تو
فدای این دل تنگم که بی اشاره تو
غبار ره شد و راضی نشد به زحمت تو
- عمران صلاحی -
#شعر #عمران_صلاحی