برچسب ハル - جادوی ِ خاطرات

زندگی کورومی و هال به کلی با یک سانحه ی هوایی نابود شد به همین خاطر کرومی تصمیم می گیره یک ربات کی یو -زِرُ- وان بگیره که کاملا شبیه هال باشه و با یاد اون ادامه بده ولی هرچه قدر از زندگی با ربات هال می گذره ذهن و اندیشه ی اون بیشتر باز میشه ولی...

https://lh4.googleusercontent.com/-NCzqfNd2d0w/Uxkn0or4p-I/AAAAAAAAm58/ZQEnXe7xq4g/s500/Hal.jpg

نقد طولانی (منبع)

برداشت به نسبت بلند از انیمه ی سینمایی "هال" انیمه ی سینماییِ "هال"، فیلم رومنسی با پایان خیره کننده است سوپرایزی که انیمه ی "هال" به بیننده ش میده، بی شباهت به سوپرایزی که در پایان بندیِ فیلم پر فروش "حس ششم" با بازیِ "بروس ویلیس" شاهد بودیم، نیست خیلی از منتقدان اون زمان، یکی از دلایلِ موفقیت تجاریِ "حس ششم" رو پایان بندی و سوپرایز تحسین کننده ش دونستن.

اون عزیزانی که اون فیلم رو دیدن، احتمالا با من هم عقیده هستن که با شباهت دادن فیلم "حس ششم" و انیمه "هال"، قراره با یه سوپرایز عالی در پایانِ فیلم مواجه بشیم من هر فیلم را به سه پارامتر تقسیم می کنم، سه پارامتر مجزا و در عین حال وابسته به هم، بهتره بگیم لازم و ملزومِ هم به اعتقاد من، موفقیت هر فیلم، بستگی به موفقیت در این سه پارامتر داره این سه پارامتر کلی عبارتند از : 1) نحوه ی شروع فیلم 2 ) روند داستان یا فیلمنامه 3 ) پایان بندی فیلم انیمه ی "هال" برای اینکه بتونه، بیننده رو در پایان بندیِ خوش غافلگیر کنه، باید از دو فاکتور اساسی خودش، یعنی "زمان فیلم" و "عنصر داستانی" ش تواما با هم به نحو شایسته ای استفاده کنه که به نظر من به خوبی از عهده ی این کار بر اومد "مدت زمان" این انیمه ی سینمایی کوتاهِ، تقریبا 1 ساعت، استفاده ی بهینه از زمان بسیار حیاتیِ این "زمان کوتاه " می تونه نقش "آس" ورق رو بازی کنه، می تونه نقش عدد یک رو بگیره و منجر به شکست بازیکن بشه و یا می تونه نقش عدد 14 رو بگیره و در حکم برگ بَرنده ی بازیکن گردد این "زمان کوتاه " چه اهمیتی داره؟ کاملا مشخصه، پایه و اساسِ این انیمه ی سینمایی، بر پایه یِ "رومنس" ساخته شده و بعلاوه هیچ ژانر دیگه ای در اون دخیل نیست ساختار عنصر "رومنس" به گونه ایه که بر خلافِ ژانرهای دیگه، اگه بهش درست بها و پرداخت نشه، بیننده رو در طی دیدن انیمه خسته می کنه و حتی ممکنه از دیدن انیمه تا انتهاش بکل منصرف کنه و این قضیه بیشتر زمانی خودش رو نشون میده، که انیمه فقط فقط از ژانر رومنس، بدون هیچ ایده و خلاقیت و زیبایی استفاده کنه ( انیمه ی بسیار موفق Clanned و امثال هُم، گذشته ازینکه یک سریالِ و قضیه ش با فیلم سینمایی فرق می کنه، از اوجِ طراوت و خلاقیت فوق العاده ی رومنس به بهترین شکل ممکن استفاده کرده ) در انیمه ی سینمایی "هال"، زمانِ کوتاه ش از این حیث اهمیت داره که بیننده حداقل انیمه را تا آخر دنبال می کنه، ولی یه مشکل بزرگ تری رو گریبانگیرش می کنه و اونم پرداخت درست به داستان و کاراکترها در این زمان کم نویسنده یا کارگردان اینقدر باید مهارت و خلاقیت داشته باشه که در این زمان کوتاه، هم شخصیت ها رو خوب پرداخت کنه که بیننده باهاش به خوبی ارتباط برقرار کنه و هم به داستان خوب جَلا داده بشه که بیننده نه تنها تمایل داشته باشه که انیمه را تا آخر دنبال کنه، بلکه برای دیدن پایان انیمه نیز به شدت راغب و کنجکاو باشه که چه پایانی در انتظارِ قهرمانان رومنسِ داستانِ خب... ضَرب آ.ه.ن.گِ شروع انیمه عالی بود، یه ضرب آ.ه.ن.گ سریع و عالی که داستان رو به سرعت از شروع به فاز اصلیش یعنی روند داستان سوق داد.

این یکی از مهمترین پوینت های مثبتِ این انیمه بود صدایِ جریان آب رودخونه، تلاشِ یک روبات هوشمند برای گرفتن ماهی، صدای برخورد نوک تیز دارکوب به تنه ی درخت، نغمه های گنجشگ ها، گهگاهی صدای کلاغ و حتی آوایِ ناقوس کلیسا، طنین افکنِ لحظات ابتدایی انیمه بود "کیو"، روبات دوست داشتنی داستان، نگاه غریبی داشت، یه نگاه معصومانه، این نگاه به هواپیمایی رفت که در اوج آسمون در حال پرواز بود، صدایی شبیه یه شمارش معکوس و بومب.... انفجار هواپیما در یک سانحه ی هوایی نامعلوم پیرمردی از دیدنِ این سانحه در جا بیهوش می شود. یک آلبوم از یک دختر و یک پسر که مشخصا نشون میده زمانی عاشقِ هم بودن، یه دختر و پسر به نام های "کورومی" "هال". "هال" پسری که در اون سانحه ی هوایی فوت کرده و "کورومی" دختری که از زبان راوی، باعث و بانیِ این اتفاق بود و حالا "کورومی" در غم از دست دادنِ "هال"، هیچ دلخوشی ای نداره و زندگی را بر کامِ خود، بشدت تلخ کرده است و حالا "کیو"، ربات قهرمان داستان، طبق درخواست پیرمرد که داغدار عزیزش است، قراره هویت جدید بگیره، هویتِ "هال" و داستان با "کیو" که هم اکنون، هویت "هال" را گرفته تا شاید بتونه درد عاطفی یک دختر را تسکین بده، شروع میشود شروع داستان با این سرعت ضرب آ.ه.ن.گ عالی ( در کمتر از 5 دقیقه )، فاز اولیه خودش را با موفقیت سپری می کند و وارد فاز اصلی خودش می شود.

هالیوود، در این چند سال اخیر، همزمان با از بین رفتن احساسات و عواطف انسانی، توجه ش را معطوف به انواع و اقسام ربات ها کرده و سعی کرده از روبات ها، موجوداتی دارای احساس و عاطفه ای بسازه که می تونن در آینده جایگزین نسل بشر بشن در ظاهر امر، این موضوع مصداق این انیمه نیز می شود. "کیو" که حالا کاملا هویت "هال" را گرفته، در تلاشِ با کمک دکتری، "کورومی" را ازین بحران روحی نجات دهد دکتر، مکعبی "مکعب روبیک" در اختیار "هال" روباتی قرار میدهد که با حل کردنِ بُعدهاش، می تونه به آرزوهایِ بین "هال" و "کورومی"پی ببره "هال" در تلاشِ که با حل کردن این مکعب که گهگاه توسط آدم های پیرامونِ خودش صورت میگیره، با پرده برداشتن از "کورومی" "هال"، بتونه "کورومی" را هر چه بیشتر درک کنه و بهش نزدیک تر بشه "هال" از طرف مرکز امنیت، به دیدنِ "کورومی" میره، اما "کورومی" اصلا مایل به حضور "هال" نیست، اینجا برام سئوال برانگیز بود، بالاخره "کورومی" یه زمانی عاشقِ "هال" بود و اونُ تو سانحه ی هوایی از دست داده بود و حالا رباتی به سراغش اومده که کاملا چهره و صدا و رفتارِ "هال" واقعی رو داره ولی هیچ حس خاص کنجکاوی رو در "کورومی" برانگیخته نکرده بود به هر حال، "کورومی" برای رفتن "هال"، نوشته ای رو باید امضا میکرد که نکرد و نشون داد علیرغم رفتار ظاهری اش، میل به موندنِ "هال" را داشت "هال" اولین آرزوی "کورومی" را بطور اتفاقی در یک بعد مکعب متوجه شد............ "آشپزی برای کورومی" "هال" ربات، آشپزی می کنه و این اولین جرقه ی واکنش "کورومی" به "هال" بود، یه واکنش مثبت که نمونه اش دادنِ یک لباس تمیز به "هال" برای رفتن به خرید بود "هال" با حل شدن یک بعد دیگه ی مکعب توسط یه پسر بچه، آرزوی بَعدی "کورومی" را متوجه شد...... "کورومی" انگار عاشق زرافه بود "هال" تمام تلاشش را برای بدست اوردن ماکت زرافه، که با ارزشترین دارایی یک پیرمرد به نام "سادائو" بود، کرد که کار بسیار سختی بود در این جا، نقشِ "تسوکیکو"، یک پیرزنی که فکر کنم اونم یه جورایی "سوندره" بود ( اول از "هال" خوشش نمیومد ولی بعد با دیدنِ یک سنجاق سینه که رو لباس "هال" بود، دل ش نرم شد )، در راضی کردن "سادائو"، جالب بود

دیدن خاطرات بین "کورومی" و "هال" توسط "کورومی" هم خوب بود صحنه ی فان این قسمت برام، دزدکی دیدن "کورومی" به زرافه ای که "هال" و دکتر اورده بودن و فرارهای بامزه ی "کورومی" از دیدِ "هال"، بود که خیلی بامزه بودو حالا یه نامه ی تشکر توسط "کورومی"، قدم محکم "هال" برای درک کردن "کورومی" بود در طی اتفاقی، "هال" با پسری به نام "ریو" برخورد می کنه و باز هم بطور اتفاقی متوجه یکی دیگه از آرزوهای "کورومی" میشه..... آرزوی "کورومی" اینه که خشونت رو کنار بذاره با گذاشتن یه سنجاق سینه ( اگه اشتباه نکنم ) توسط "کورومی" که یه جورایی حکم فیلم خاطرات بین "هال" و "کورومی" بود، شاهد یک جدل و دعوایِ بینشون بودیم، دعوایی که آخرین صحبت رد و بدل شده بینشون بود البته در بخشی ازین خاطرات، از گذشته ی "ریو" و "هال" نیز پرده برداشته شد و متوجه شدیم که اونا قبلا در کارهای خلاف بودن در ادامه، چهارمین آرزویِ "کورومی" نیز مشخص شد.... یعنی رفتن به جشنواره ی "گیون" از زبون پدر "کورومی" متوجه شدیم که قلب "هال" از بدو تولد ضعیف بوده و خانواده اش براش قلبی خریدن که بعدا قدرتِ پس دادن پولش رو نداشت و برای همین "هال" رو رها کردن داستان لحظه به لحظه جذاب تر می شد

لحظه ی عاطفی این قسمت، با دوختن سنجاق سینه ی "هال" واقعی به پیراهن "هال" رباتی توسط "کورومی" به عنوان قلبش، شکل گرفت، احساس تاسف و ناراحتی شدید "کورومی" که "هال" واقعی را درک نکرده بود و واکنش متقابل "هال" رباتی برای بغل کردن "کورومی"، عالی بود، مِن بعد، دیگه "کورومی" از "هال" رباتی فرار نمیکرد و بعد از پوشیدن اون "کیمونو"، بهش "هال" می گفت تحت تاثیر قرار گرفتنِ "هال" رباتی، از زیبایی "کورومی" جالب بود. این همون "هالی" بود که ابتدای انیمه نمی دونست احساس چیه!! و ازین لحظه، لحظات عاطفی و شاد بین "هال" و "کورومی" رقم خورد. موسیقی این انیمه در این لحظات ( هر چند کوتاه بود ) اما عالی بود با پیدا شدن سرو کله ی "ریو" و دار و دسته اش، انیمه کم کم وارد فاز پایانی شد. اونا قصد داشتند "کورومی" رو بفروشن یه درگیری و تعقیب و فرار، پیامدش، افتادنِ "کورومی" از بلندی پلکان ها و پرت شدن به طرفِ رودخونه و گیر افتادن "هال" توسط "ریو" که با مشت هایی که حواله یِ صورت "هال" میکرد، قصد داشت به "ریو" بفهمونه که همه چی رو به یاد بیاره و حالا... سوپرایز پایانی روند داستان، بقدری برام جذاب بود که با پیش رفتن هر چه بیشتر داستان و تلاش های "هال" برای درک کردن و نزدیک شدن به "کورومی" با فهمیدن آرزوهایش، مطمئن بودم در پایان شاهد چیزی باشم که انتظارش را دارم ولی...

توضیحات (منبع)

هال (به انگلیسی: Hal و به ژاپنی: Haru) نام پویانمایی محصول استودیو ویت (به انگلیسی: Wit Studio) می‌باشد که به کارگردانی رایوتارو ماکیهارا (به انگلیسی: Ryoutarou Makihara) ساخته شده و در سال ۲۰۱۳ توسط کمپانی شوچیکو (به انگلیسی: Shochiku) عرضه شده است. قابل ذکر است رایوتارو ماکیهارا در ساخت پویانمایی «رنگارنگ – Colorful» به عنوان انیماتور اصلی همکاری داشته است. همچنین از دیگر عناوین استودیو ویت می‌توان به سریال‌های «پایان جهان – Seraph of the End» و «دختران موتورسوار – The Rolling Girls» اشاره کرد. داستان پویانمایی درباره دختری به نام کورومی (به انگلیسی: Kurumi) است که نامزدش هال (به انگلیسی: Hal) را در یک سانحه دلخراش هواپیمایی از دست داده است و با فقدان او، روزگار سختی را سپری می‌کند. به تازگی یک تکنولوژی فراهم شده است که به واسطه آن ربات‌ها می‌توانند طوری برنامه‌ریزی شوند که همانند یک انسان کامل رفتار کنند. از همین رو برای التیام وضعیت روحی کورومی رباتی را جایگزین هال می‌کنند و…

https://ccpopculture.files.wordpress.com/2014/11/hal-e1417162758238.jpg

https://www.youtube.com/watch?v=u0iLUSnqWBY

https://www.youtube.com/watch?v=Fza2qG6ivDg

https://www.youtube.com/watch?v=nhDz6nLqcdI

Hal انیمه Romance Cyborg ハル Ryōtarō Makihara

کارآگاه کونان چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 03:00

0 نظر

جادوی ِ خاطرات

روزانه‌ها

پیوندها

دسته‌ها

ابر برچسب

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

تقویم

جستجو

Hal - 2013