جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

از شیر پاکتی تا جون ِ پسرهای فضول

 

از شیر پاکتی تا جون ِ پسرهای فضول

 

 

دخترها هم مثل پسرها برای خودشون عالمی دارند، یک دنیا پر از حرف و حدیث و قصه و گاهی هم شایعه و به دنبالش یک هیجان کاذب و باقی قضایا.

اما جالب ترین دسته دخترا هم دخترای دانشجواند. همون دخترایی که توصیف شون توی یه بند از حرفای یه آقا پسر دانشجو، این جوری تبلور پیدا می کنه که میگه: " اکثر حرفای مردم قابل تامله، آخه چی اصلاح شده که از این انتظارای بی خودی داشته باشیم که جوونا همه سالم بمونن، دیگه وقتی راه می رن حرف نزنن، اگه ذاتشون خوبه دیگه پا پس نزنن، همه چیز نرماله و به چیزی دست نزنن و... "

خلاصه یه دنیا دارند پر از خاطرات و خطرات! نه نه، اشتباه ننوشتم، حواسم بود، دقیقا ً منظورم خطراته، جمع خطر و دقیقا ً به علت وجود همین خطرات و نا امنی هاست که اگه کیف تک تک این موجودات نازنین رو بگردی – البته اگه شما دختر نباشید، محاله که قادر به انجام همچین ریسکی باشید – همه رقم وسایل و آلات دفاعی پیدا می کنی، خب طفلک ها گناهی که ندارن، جامعه پر از گرگه، گرگ های دندون تیز و پنجه تیز و فلان تیز و غیره است، گرگ هایی که زبون آدمیزاد حالی شون نیست: " ولم کن و بذار برم و اتوش خراب شد و آخه ما از خانواده نجیبی هستیم " و این حرفا به گوششون غریبه ست و اینجاست که دخترا به ناچار به دو مرحله عملیات استراتژیک و پدافندی متوسل می شن.

مرحله اول: " آقا میشه لطفا ً دست از سرم بردارید؟! "

اگر پاسخ مثبت بود که خب اون طرف دستش را از سر این طرف بر می دارد و می رود دنبال گردو بازی اش و اما اگر مثل اکثر اوقات مرحله اول موثر واقع نشد ؛

مرحله دوم: " پس بیگیر که اومد... گروپ! "

که معمولا ً صوت ایجاد شده " گروپ " در این مرحله با کمک ابزار آلاتی هم چون چاقو، پنجه بوکس، نانچیکو، لنگه کفش، شیشه اسید، آر پی جی و وسایلی از این قبیل تولید میشه که در اکثریت موارد کارساز نیز هست.

ولی این وسایل تنها ابزار آلات غیر متعارف کیف دستی خانم ها و دخترا نیست و فقط باید دلی پر جرات، روی ِ زیاد، دوگوله ای خط خطی شده و فضولی بیش از حد داشت و دید آن چه را که در وهم ناید. بله دیگه، ما دخترا اینیم یعنی راستش رو بخوای یه کاری کردن که ما این باشیم. از شیر پاکتی تا جون ِ همین پسرای فضول، تو کیف ما پیدا میشه: نخ و سوزن، آینه و مسواک، فال حافظ و آدامس، ناخن گیر و سوهان، اسپری و ادکلن، قیچی، لواشک و قرص، لیوان و جوراب یدکی، زیور آلات و واکس، واکمن و CD و دیسک من، نوار کاست و نوارهای تر و تمیز، دوربین، شماره تلفن های فلان و غیر فلان، عکس خانوادگی و غیر خانوادگی، جعبه لوازم صافکاری، مهر و تسبیح و چفیه و انواع  و اقسام ادعیه، سکه 20 ریالی و 10 ریالی، چک مسافرتی و گاهی موبایل و گاهی تر هم سوئیچ یک عدد 206 ناقابل و از این جور چیزهایی که کم و بیش تو کیف همه دخترای گل پیدا میشه. که البته هر چند وجود بعضی هاشون واقعا جزو نیاز های حیاتی به شمار می یان، اما خود من در ضرورت بعضی های دیگه شون یه خورده ( به توان n ) شک دارم!

اما در هر صورت اگر تمام اینها را کنار هم بگذاری، می بینی که بالاخره هر چی باشه، ما دختر ِ مردمیم دیگه، نه؟!!

 

 منبع: نشریه اکسیژن 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد