جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

اندراحوالات من (23 مرداد 84)

 

14 آگوست 2005

 

اندراحوالات من (23 مرداد 84)

 

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نا بستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی!

(سعدی)

 

@ ویروس و کنکور (کاردانی به کارشناسی):

سلام. می بینم که همه ی بروبچ و دوستان و آشنایان همه سُر و مُر و گنده تشریف دارن و یه سری از دوستان هم اصلا ً به روی خودشون نمیارن که اینجانب، سالی به دوازده ماه اینجا رو آپدیت می کنیم و در کل از این حرفها...

خب همون طور که همتون خبر داشتین جمعه کنکور داشتم، اونم چه کنکوری! این قده خونده بودم (آره جونه خودت) که نگووووووو، اصلا هم دروغ نمیگم (آهان، اونم تو!) بعدش خب (می ذاری بقیه اش رو بگم یا نه!؟)، داشتم میگفتم که این ضمیر نا خودآگاه و فضول میاد اینجا دخالت می کنه و برا خودش زر زر می کنه! داشتم عرض می کردم خدمت خودم که ساعت 7 صبح از خونه با اهل و عیال زدیم بیرون! ساعت 7:50 گذشته بود که رسیدیم حوزه امتحانی! تو این چند قرنی که من دارم کنکور شرکت می کنم در انواع و اقسام مختلفه، تا به حال سابقه نداشته که دیر برم سر جلسه. همیشه دیگه فوقش 7:30 سر جلسه بودم. اگه بدونین چه ترافیکی بود. طرفای انقلاب افتاده بودم، تمام راه ها قفل بود. بابام هم هی راه عوض میکرد که تو شلوغی نمونه! آخه مگه میشد! بماند...... رفتیم سر جلسه، افتاده بودم تو یه کلاسی (مدرسه مال شونصد میلیون سال نوری پیش بوده) یه نیمکت (آخ جون، اینقده دوست دارم موقع امتحان روی نیمکت باشم، از صندلی تکی بدم میاد)، داشتم حرف می زدم هااااااا، دفترچه عمومی رو دادن، خب معارفش که همش آیه بود، بعضی هاش به چشمم آشنا بود (منظورم سوال ها بود) ولی خیلی های دیگه اش اصلا به چشمم آشنا نمی زد، حالا از کجا اینا اومده بودن رو من نمی دونم. ادبیات هم یه چیزایی آشنا بود، یادم نبود. یه چند تایی زدم. دیدم ساعت شد 8:30، هنوز وسط سوالهای ادبیات بودم. گفتم بی خیال ادبیات، برم زبان رو ببینم. آقا رفتن سراغ سوال زبان همانا و سکته ناقص زدن بنده هم هماناااااااااااااااااا، آخه کدوم [...] این سوالهای عجق وجق رو در آورده بود؟ هان؟ ای خدا برای تمام عمر از اینترنت محرومش کنه. (الهی آمین)

هیچی دیگه، همچنان که در شُرف سکته ناقص بودم، یکی دوتا سوال زدم و برگشتم رو ادبیات. بماند که آخر ِ حافظه هستم (از نوع ثبات، شایدم Cashe). فکر می کردم وقت کم بیارم دیگه، یه ده دقیقه ای هم اضافه آوردم چون زبان اصلا و ابدا ً بارم نبود. (فانوس اینقده بهم فحش میده سر این که زبان رو همیشه گند می زنم)

بالاخره دفترچه تخصصی رو دادن. (میدونین چی چیه، بهتره دیگه دربارش نگم، نه؟! فکر کنم همچی مایه آبروریزی باشه، نه؟! پس بگم؟! – آره بگو بینیم چه کوفتی زدی؟) ریاضی و آمار، ریاضی خب به نظرم خیلی آسون بود فقط چون به کل یادم رفته بود چی داداش، یعنی بی خیال، آمار هم که به هیچ صراطی مستقیم نبود و ما حالیمون نبود. مدار منطقی که جالب بود اگه خونده بودم می زدم ولی حیف....... فقط چند تا که یادم بود زدم، تمام مدارها یادم رفته بود. اوه اوه اوه! رسیدیم برنامه سازی، ای خدا طراح این سوال ها رو به لجن بکشونه! ای خدا خفش کنه! این سوال ها رو از کدوم قبرستونی آورده بود هان؟ اون چه جور دستورایی از C و پاسکال بود؟ (همون نفرینی که برا طراح سوال زبان کردم، برا همین هم میگم.)

ای دیدی چی شد؟ یادم رفت. زبان تخصصی رو هم یادم رفت بگم، اینم بگی نگی یه نموره وحشتناک بود.

رفتیم سراغ سیستم عامل که اینم مثل دوتا طراح قبلی، بلغور به قبرش بباره! همیش یونیکس داده بود. آخه کجا به ما یونیکس یاد داده بودن؟ هان؟ (میخواستی خودت درس بخونی تنبل خانوم. وواااااااا به تو چه! یعنی چی چی که خودم می خوندم، بدون هیچ پیش زمینه ای! هان؟)

دیگه چه سوالهایی بود!؟ آهان، ذخیره رو همه از بیخ عرب بودم، همون موقع هم تو دانشگاه یه اپسیلون ذخیره نمی فهمیدم. ولی سوالها رو که نگاه می کردم همه تشریحی بود، مساله نبود. شاید اگه خونده بودم می تونستم بزنم. ساختمان داده هم که دیگه یادم نیست بگم. بعدشم سوالهای سخت افزار بود که همش مدار بود.

یه تیکه اینجا بگم تو پرانتز! یکی از دوستان، بعد از کنکور برام اس.ام.اس زد که چرا همش مدار داده بودن نامردا؟!!!!!!! آی منو میگی؟ همچی رفتم تو فکر!! واه نکنه این بچه سخت افزار شرکت کرده به من نگفته. بعد که شب باهاش حرف زدم، انگاری یه نموره گیج گیجی زده، فکر کنم سوالهای سخت افزار رو جواب داده جای نرم افزار. (آخه من از دست تو چی کار کنم؟ هان؟)

دیگه از اوضاع احوال کنکور بیاییم بیرون. دیروز دفترچه آزاد هم اومد. باید فردا برم دانشگاه برا گرفتن گواهی موقت!

آهان یه چی دیگه!

یکی از بچه های دانشگاه که پارسال تهران جنوب قبول شده بود، باهاش که حرف میزدم اصلا یادش نمی اومد که من چه کنکوری رو میگم! ای خوش به حالش! قبول شده بوده خیالش راحت شده دیگه!

 

@ ویروس و فرمت کردن سیستم:

یه مدتی بود که سیستم همچی بگی نگی یه نموره قاط زده بود اساسی، تازه فرمتش کرده بودم هاااااااااااا، فکر کنم دو ماه کمتر باشه. بعد ویروس یاب که دیگه اصلا ً کار نمی کرد. یه سری برنامه ها باز نمیشد. بازی ها قاط می زد. وقتی Alt + Ctrl + Delete  رو می زدم پنجره Task Manager رو باز نمی کرد. دیدم اینجوری دیگه نمیشه، هر چی برنامه تو این چند وقت دانلود کرده بودم،  هر چی عکس و آهنگ از این ور و اون ور برداشته بودم و هر چی بود و نبود رو رایت کردم و سیستم رو فرمت کردم. (آی که فرمت کردن چه حالی داره) بعد دوباره از اول ویندوز بریز و برنامه و........ فقط یه مشکل کوچولو تو این یه ساله، اونم اینکه یکی از درایوهای من خود به خود (شایدم یه چی زده بودم قبلا، حالا یادم نیست) از Fat32 به NTFS تبدیل شده من اصلا خوشم نمیاد. نمی دونم چی جور برگردونم.

 

@ ویروس و قبض تلفن چهارماه:

خب قبض تلفن ما از فروردین 84 تاحالا هنوز نیومده. ای خدا به داد برسه. دیشب به مامانم گفتم، مامان نزدیک 40 تومن اومد نگی چرا ها!!!!!!!!! یه جوابی داد که من هنوز تو کفش موندم. کی باور می کنه! می دونی مامانم چی چی گفت؟ گفت خب بیاد، برای استفاده است تلفن دیگه! آقا منو میگی، همچی ذوقیدم که نگوووووووو، خط خونه کمتر از خط اینترنت در میاد. مامانم چند وقت پیشا رفت مخابرات، گفتن اگه تا آخر ماه قبض تلفن نیومد بیاین اینجا نمیدونم قبض صادر کنن و این حرفها... حالا ببینم چی میشه. در ضمن در جواب خیلی ها که میگن 20 تومن چیزی نیست و اینا! برای من 1000 تومن هم 1000 تومن است.

 

@ متفرقه:

امروز از یه کتاب فروشی رد شدم، نوشته بود هری پاتر رسید. منم با کله رفتم تو مغازه، بعد دیدم مال انتشارات کتابسرای تندیس نیست که ویدا اسلامیه ترجمه کرده باشه. گفتم مال ویدا اسلامیه رو ندارین؟ یارو گفت اینم خوبه دیگه! (بچه پررو!) بعد بی خیال شدم، دو جلد بود. حتی قیمتش رو هم نپرسیدم.

دیشب یه کنفرانسی گذاشته بودم شونصد تا از بچه ها بودن و اینا، یه خورده تو کنفرانس ویروس بازی در آوردم. فقط سه نفر فعال بودیم. که هر سه تا وبلاگی بودیم، حالا بماند که اون دوتای دیگه شونصد سال یه بار آپ می کنن، بخصوص یکیشون. یه خورده هم به من گیر دادن که نوبرش رو آورده با وبلاگش و اینااااااااااا هیشکی هم نبود از من دفاع کنه! باشه حالا به هم می رسیم. گفته باشم؟! بعضی ها هم که انگار نه انگار، اصلا به رو خودشون نمیارن که باید بیان نظر بدن. خودش می دونه با کی هستم. باشه دیگه. اینجوریاس؟ یه وقت 3 دقیقه که می تونی بیایی اینو بخونی و نظر بدی! باشه حالا.........

 

@ چک کردن ایمیل در کمترین زمان (کامپیوتر):

نرم افزار DynAdvance Notifier از جمله نرم افزار هایی است که نیاز خیلی از کاربران را برطرف می کند. این نرم افزار یک هشدار دهنده برای ایمیل شما است. به این شکل که شما می توانید ایمیل های مختلف خود از جمله: یاهو، هات میل، جی میل و یا سرویس های IMAP و POP3 را توسط این نرم افزار چک کنید. تنها کار مورد نیاز این است که جزییات ایمیل خود را به نرم افزار بدهید و نرم افزار به صورت اتوماتیک شما را از داشتن ایمیل جدید با خبر می کند. و شرح کوتاهی از ایمیل را نیز برای شما نمایش می دهد که با کلیک روی متن کوتاه می توانید وارد ایمیل خود شده و به طور کامل ایمیلتان را چک کنید. این نرم افزار را می توانید از سایت www.dynadvance.com دانلود کنید.

 

 

@ پاک کردن ویروس Cabir (موبایل):

ویروس Cabir علاوه بر سری 60 به گوشی هایی چون 7610 و 7650 و... هم حمله می کند. برای این که بتوانید بدون برنامه از شر آن خلاص شوید این کد را در گوشی های ویروسی وارد کنید: *#7370#، بعد از وارد کردن این کد، دکمه ی Yes را انتخاب کنید. بعد کدی را از شما می خواهد که اگر قبلا به گوشی خود کد داده اید آن را وارد کنید و اگر نه 12345 را وارد کنید و OK کنید. در برخی از گوشی ها هم به جای کد *#7370# کد *#7780# کار می کند.

 

ااااااااااووووووووووووههههههههههههههههه این سری چقده زیاده شد! اب نداره، مشکلی نیست. میدونم شونصد میلیون تا حرف دیگه باید میزدم که فعلا یادم نیست.

ارادتمند: ویروس

 

نوشته شده توسط ویروس، ممورخ 23 مرداد 1384

 

آدرس گروه در یاهو:

https://groups.yahoo.com/neo/groups/Silver_Lake_110/info

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد