جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قابل مردن

 

 

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

قابل مردن

 

تو قابل مردن نیستی

تو قبلاً مُردی...

اینو که خودت بهتر می دونی...

تو خیلی وقته که مُردی

می دونم، آره من مُردم، ولی می خوام جسمم رو هم نابود کنم

روحم مُرد، جسم هم باید به فنا رود در این دنیا

خسته از هر چه هست در این دنیا

دلتنگ آن تک ستاره ی آسمان قلبم

قلبی که سیاهی درونش را پر کرده است...

 

نوشته شده توسط ویروس، مورخ 18 آبان 1384

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد