♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
مرد ها مثل چی هستند ؟
مردها مثل « مخلوط کن » هستند :
در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد .
مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند :
حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد.
مردها مثل « کامپیوتر » هستند :
کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند .
مردها مثل « سیمان » هستند:
وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی .
مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند:
همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.
مردها مثل « جای پارک » هستند :
خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم .
مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند :
بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند .
مردها مثل « باران بهاری » هستند:
هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود .
مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند :
ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.
مردها مثل « موز » هستند :
هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند.
مردها مثل « نوزاد » هستند :
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید .
« بهار »
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
« زیر پای نا مهربانی های تو ... »
شکست ، له شد ،خُرد شد
قلبم
زیر پای نا مهربانی های تو
وقتی دلم را برایت کوک کردم
نشستی و سازش را گوش دادی
گفتم: میپرستمت
گفتی:بپرست ، من بودای تو
گفتم: تو قبله ی من
گفتی: من کعبه ی تو
گفتم: هستم با تو
گفتی: باش با من
گفتم: تو مال من
گفتی: من مال تو
گفتم: دوستت دارم
گفتی: دوستت ندارم
اما
من
دوستت دارم.
« آرام شاد »
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
« پسرای ضایع! »
چرا پسرا اینقدر ضایعیم ؟ خوب معلومه دیگه ...
واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشن اگه صندلی ها هم خالی باشه میرن ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، 1 ساعت سرپا وای میستن، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهش.
واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میرن، کافیه فقط یه دختری از کنارشون رد شه، گردن نیست لامصب ( معذرت، آخه آدم عصبی میشه دیگه)، مثل جغد 180 درجه گردنه می چرخه.
واسه اینکه وقتی یه ماشین گیرشون میاد، پا میشن میرن یه جایی مثله ملا صدرا ، اونجا صد بار یه خیابون رو بالا و پایین میرن، 100 بار بوغ میزنمیو 200 بار ترمز، بعدشم میزنی به یه پیر زنه، اون موقع هستش که آخر روز میشه.اون لحظه آدم آرزو می کنه که بره تو توالت عمومی خودش رو دار بزنه.(ربطش رو به توالت عمومی خودت پیدا کن) .
واسه اینکه وقتی میرن کوه، پشت دختره میرن بالا از کوه، بعدش کم میاره و رنگش سرخ میشه و تازه می فهمه که دختره کوهنورد بوده.
واسه اینکه وقتی حس غرورش گل میکنه میبینه
دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میره جلو، با پسره دعوا میکنه، بعدش که
خوب کتکه رو خورد می فهمه که یارو داداشش بوده.!!
واسه اینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی
معنوی ببره، 10 بار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که دختره پیاده میشه،
میره تو رویا، اون وقته که می فهمه به جای فضل آباد ، رسیده به پل عفیف
آباد. و وقتی که بر می گرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی
قبلیه، و اونجا یکم مشت و مال میبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش
میده!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣