جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جور دیگر دیدم

 

 

 

جور دیگر دیدم

 

چشم‌ها را شستم

جور دیگر دیدم

باز هم سود نداشت

تو همان بودی که

باید دوست داشت!

 

شاعر: ؟؟؟

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد