خدا در قرآن
قرآن کتاب اوست؛ سخن اوست و بهترین آینه برای نمایاندن صفات اوست. اندیشیدن در صفات خدا و گشودن در دل به روی این اسماء، مجالی است برای شناخت او و پی بردن به عظمت و زیبایی خداوند و متانتی که این وجود بی کرانه در قدرت خویش دارد. راستی تو چه صفاتی از خداوند را می شناسی؟ کدام یک را به حقیقت درک کرده ای؟ آیا درک و فهم هر یک از صفات خداوند سر خضوع تو را در برابر بارگاه او فرود نمی آورد؟ پیامبر ( ص ) برای خداوند نود و نه اسم ذکر می کند و می فرماید: « برای خدا نودونه اسم است؛ هر که خدا را با آنها بخواند، خدا دعای وی را اجابت کند و هر که آنها را بشمارد، داخل بهشت شود ». ( منظور از شمردن این اسماء، ایمان آوردن به آنهاست. )
در قرآن 127 صفت برای خداوند ذکر شده. مجموعه ی این صفات، تجلی گر عظمت و کبریایی خداوند است. در حقیقت اعمال ما سبب تجلی هر یک از صفات او می شود ضمن آن که خداوند، خود « خیر الحاکمین » است و بنا به حکمت خویش، در اسباب و واسطه های مختلف و در تصاویر متنوع زندگی متجلی می شود. از آنجایی که صفات خداوند عین ذات او هستند، هر یک از صفات او در حقیقت نام دیگری از او هستند، لذا صفات خدا را « اسماء حسنی » گویند. با هم مروری بر اسماء حسنی که در قرآن آمده می کنیم: « اله – احد – اول – آخر – اعلی – اکرم – اعلم – ارحم الراحمین – احکم الحاکمین – احسن الخالقین – اهل التقوی – قیوم – قاهر – کریم – کبیر – کافی – قدیر – غفار – شهید – شاکر – لطیف – محیط – مجیب – مجید – مولی – متعال – نور – نصیر و... »
با نظری بر اسماء مذکور می بینیم که خداوند هم « خیر الماکرین » است و هم « خیر الراحمین »؛ هم « قهار» است و هم « رئوف ». خداوند نسبت به تمام بندگانش لطف دارد و « دائم اللطف » است. گاهی لطف خدا در اموری است که ما آن را در نمی یابیم و شاید چند بعد تازه به حکمت آنچه پیش آمده بود، پی ببریم و لطف خداوند را درک کنیم. خداوند حتی به آنها که از یاد او غفلت می ورزند، فرصت می دهد، عیب های آنها را می پوشاند و آنها را به درگاه خویش می خواند. اما در این میان، افرادی هستند که توان درک فرصت هایی را که خداوند به آنها می دهد، ندارند؛ آن قدر قلبهایشان را از آلودگی ها پر می کنند که از آن پرده ی سفید و صفحه ی پاک، جز توده ای سیاه باقی نمی ماند. توده ای تیره که دیگر قابلیت پذیرش خوبیها را ندارد. قلبی سخت که دیگر جایی برای نشستن یاد خدا و تابیدن نور او در آن نیست. این سیه قلبها، از درگاه خدا رانده می شوند و دردهایشان بی دوا می ماند. با هم مروری بر این آیان می کنیم؛ آیاتی که از رحمت خداوند حکایت می کنند:
« ولی آن کس که توبه کند پس از ستمگریش و شایستگی گزیند؛ خداوند توبه ی او را بپذیرد و خداست آمرزنده ی مهربان - - - سوره ی مائده، آیه ی 39 » « هر که از شما به نادانی، بدی انجام دهد، سپس بازگردد از آن عمل و آن را اصلاح کند؛ همانا ( خداوند ) آمرزنده و مهربان است. - - - سوره ی انعام، آیه 54 » « آگاه باش. به درستی که خداوند آمرزگار بخشنده است. - - - سوره ی شورا، آیه 5 » « همانا خدا همه ی گناهان را بیامرزد؛ به درستی که او آمرزنده ی مهربان است. سوره ی زمر، آیه ی 53 » « ... خشم آورد خدا بر او، دورش کند ( از خویش ) و او برای عذابی بزرگ آماده کند. - - - سوره ی نساء، آیه ی 93 »
و قرآن رهگشای دلهای ماست که اگر آن را راهنمای خویش قرار دهیم و روز به روز بر ایمان خویش بیفزاییم، خداوند نیز ما را در دریای رحمت خویش غرق می سازد. آنچنان که حتی غم و غصه های دنیا در نظرمان شیرین می آید و حادثه های تلخی که گاه در زندگی اتفاق می افتند و در نظرهای کوتاه بین دور از لطف خداوند به شمار می آیند، همه دلنشین و زیبا می شود.
« عجایب حروف »
کتاب آسمانی ما قرآن سراسر معجزه است. معجزه ای که کهنه نمی شود و هر چه می گذرد شگفتی ها و رازهای دیگری را نمایان می سازد. حروف مقطعه قرآن در ابتدای سوره از شگفتی های این کتاب آسمانی به شمار می رود و منشاء بحث ها و بررسی های زیادی بوده است. برخی گفته اند از نامهای خداوند هستند. بعضی هم می گویند « اسم اعظم » پروردگار را ارائه می دهند.
گروهی در مورد آیه ی شریفه « الم ذلک الکتاب لاریب فیه » می گویند بدین معنی است که: ما به وسیله همین حروف کتابی را که در آن هیچ شک و تردیدی نیست حفظ و حمایت کردیم و این حروف در دسترس هم هست قرآن کسی که ادعا می کند می تواند شبیه آن را بیاورد به مبارزه می طلبیم. و بالاخره بسیاری دیگر می گویند: الله اعلم.
اما با ظهور کامپیوتر، زمنیه برای تحقیق بیشتر بر روی قرآن باز شد، چند سال پیش، یک محقق مصری به نام « رشاد خلیفه » به نتایج جالبی رسید. رشاد خلیفه به وسیله شمارش دریافت که آغاز هر سوره با حروفی مشخص است که این حروف در مقابل حروف دیگر به نسبت بیشتی در آن سوره تکرار شده اند و به کار رفته اند. بدین ترتیب می بینم که حروف ق در یک سوره بیشتر از دیگر حروف تکرار شده و تعداد به کار رفتن آن در آن سوره بیشترین نسبت را در قرآن مجید دارد. همین طور ا ل م در سوره ی بقره و از سویی تعداد همین حروف نیز به ترتیب سیر نزولی دارند. یعنی به ترتیب الف و بعد لام و بعد میم بیش از بقیه به کار رفته اند. به تعداد هر یک توجه کنید:
الف: 4592 بار ---------- ل: 3204 بار ---------- م: 2195 بار
الف: 2578 بار ----------- ل: 1885 بار ---------- م: 1251 بار
یا در سوره ی عنکبوت باز هم این سیر نزولی میان سه حرف را می بینیم:
الف: 784 بار ------------ ل: 554 بار ------------ م: 344 بار
و یا در سوره های مبارکه ی روم و رعد نیز بدین ترتیب.
همان طور که دیدیم در همه ی موارد، این حروف بیش از... ا ل م آغاز گشته اند. نیز در میان سوره های دیگری که در مدینه نازل شده اند از نظر محاسباتی به میزانی بیشتر از سوره های دیگر مکی موجود در قرآن هستند.
جالب این که، سورهایی که با ا ل ر آغاز شده اند، یعنی سوره های « ابراهیم، یونس، هود، یوسف و حجر » که چهارتای آنها به صورت متوالی نازل شده اند و وقتی به هم اضافه شوند نسبت به تکرار سه حرف ا ل ر در آنها در مقایسه با همه سوره های مکی ذکر شده در قرآن مجید بیشتر است.
اطلاعات جمع آوری شده در مورد سوره اعراف هم به همین نتیچه رسیده است، یعنی ا ل م ص بیشتر از سایر حروف در این سوره آمده اند.
ولی جالب تر این که در سوره « یس » این موضوع به صورت عکس به خود گرفته، زیرا ترتیب حروف برعکس شده است. در این سوره بر خلاف سایر سوره ها حرف ی که به حساب ابجد پس از س قرار دارد قبل از آن آمده ( در حالی که در سایر سوره ها، ترتیب ابجد رعایت شده بود ) و شاید به همین جهت تکرار حروف ی و س در این سوره کمتر از دیگر سوره های مکی و مدنی است.
رشاد خلیفه در مورد نقش عدد 19 در قرآن به نتایج خاصی رسیده است. وی می گوید خداوند با این عدد بر کفار برهان می آورد؛ آنهایی که می گویند قرآن ساخته ی دست بشر است ( آیات 18 تا 26 سوره مدثر ): « اوست که فکر و اندیشه بدی کرد پس خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی نمود. باز اندیشه کرد، پس روی ترش نمود و چهره در هم کشید. انگار روی از اسلام و قرآن گردانید و تکبر آغاز کرد و گفت که این سحر و پیمان سحر انگیزی هیچ نیست. این آیات جز گفتار بشری بیش نیست. ما این منکر و مکذب قرآن را به آتش دوزخ افکندیم. تو چه دانی که سختی و عذاب دوزخ تا چه حد است. شراره آن هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند. آن آتش بر آدمیان در نهد. بر آن آتش نوزده تن موکلند. ماخازنان دوزخ را غیر از فرشتگان عذاب، قرار ندادیم و تعداد آنها را جز برای گمراهی و محنت کفار نوزده نگردانیدیم و اهل کتاب هم یقیین کنند و بر آن یقیین مومنان بیفزایند. »
رشاد خلیفه در تفسیر این معما ها می گوید: بسم الله الرحمن الرحیم از 19 حرف تشکیل شده است و هر یک از کلمات آن نیز نوزده بار یا مضربی از 19 تکرار شده است. مثلا ً: اسم 19 بار، الله 142*19=2698 بار، الرحمن 3*19 = 57 بار، الرحیم 6*19= 114 بار. و از طرف دیگر، تمامی حروف مقطعه در اوایل سوره آمده اند و به اندازه مضربی از عدد نوزده در قرآن تکرار شده اند: حرف ق در سوره ق 3-19=57 بار، حرف کهیعص در سوره مریم 42*19=798 بار، حرف ن در سوره القلم 7-19=133 بار، دو حرف ی و س در سوره یس 15*19=285 بار، دو حرف ح و م 114*19=2166 بار. در همه ی سوره هایی که با آنها شروع می شدند: حروف ع س ق در سوره شورا 11*19=209 بار، حروف الف لام میم در سوره رعد 19*79=1501 بار و...
همچنین، آیه « حسبی ا... و نعم الوکیل » از 19 حروف تشکیل شده است. یا « لا حول ولا قوت الا باا... »، 19 حرف دارد. و هم آیاتی که مومنان برای دفع شر و در امان ماند از بدی به کار می برند.
آیا همه ی اینها تصافی است؟ آیا قوانین، احتمال وجود این همه تصادفات منظم و پی در پی را نفی نمی کند؟ آیا جز این است که اینها ترتیب خاصی و با نظم و قدرتی فرای قدرت بشری ترتیب داده شده اند؟ هیچ نویسنده ای نمی تواند با خود این قرار را بگذارد که مثلا ً من فلان حرف را در نوشته هایم الزاما ً این قدر تکرار کنم و یا مجموع حروف جمله ای را طوری تنظیم کنم که 19 حرف بشود.
از طرف دیگر برخی آیات از وسط سوره بر پیامبر نازل می شدند و یا به تدریج بود که یک سوره بر پیامبر نازل می شد و شاید هم تکمیل آن مدتی به طول می انجامید و پیامبر ( ص ) از ابتدا و انتهای سوره هم اطلاعی نداشتند.
اطلاعات جمع آوری شده همچنین نشان داده است که در میان برخی کلمات متضاد هم تساوی عددی وجود دارد:
حیات 145 بار --------- ممات 145 بار
دنیا 115 بار ----------- آخرت 115 بار
ملائکه 88 بار --------- شیطان 88 بار
حر ( گرما ) 4 بار --------- برد ( سرما ) 4 بار
آیا اینها هم تصادفی است؟ کتابی که هم از لحاظ معنا بی همتاست و هم از لحاظ لفظ و هم عجایب آن تمامی ندارد چگونه می تواند جای انکار باقی بگذارد؟ کتابی که هر چه می گذرد باز هم جای حرف و بحث باقی دارد و همان طور که پیامبر اکرم ( ص ) فرموده اند « انه کتاب لا تنقضی عجائبه ». که آنچه ذکر شد نیز ذره ای از دریای بیکران شگفتی های قرآن است. همان طور که پروردگار نیز فرمونده اند « ا... الذی انزل الکتاب بالحق و المیزان - - - سوره شورا، آیه 17 »
و این کدام میزان است؟ این همان میزانی است که همه چیز، حتی یک مو را به سنجش می گیرد و فرو گذار نمی کند.
« کلام آسمانی »
تو بهترین کلامی... تو بهترین کتابی... در آسمان دل ها... تو مثل آفتابی
تمام سوره هایت... نوید رستگاری است... و باغ آیه هایت... پر از گل و قناری است
تو راز زندگی را... برای من گشودی... در اوج بی پناهی... پناه من تو بودی
مرا بخوان همیشه... به باغ آیه هایت... که خوانمت چو حافظ... به « چارده روایت »
چرا که شعر حافظ... گرفته از تو زیور... تویی برای شاعر... همای سایه گستر
چقدر با شکوه است... همیشه با تو بودن... پیام ها گرفتن... سرودها سرودن
- اسد الله شعبانی -
« امیدوار کننده ترین آیات قرآن »
ابوحمزه ثمالی از یکی از امامین همامین، روایت کرده است که: امیرالمومنین ( ع ) روزی خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامیک از آیات کلام الله مجید نزد شما امیدوار کننده ترین است؟ بعضی گفتند:
« همانا خداوند مشرک را نمی آمرزد و می آمرزد پایین تر از شرک را برای کسی بخواهد - - - سوره ی نساء، آیه ی 48 »
حضرت فرمود: نیکو آیه است، اما امیدوار کننده ترین آیات برای غفران و آمرزش معاصی نیست.
عده ای دیگر گفتند آیه ی: « و کسی که به کاری زشت بپردازد یا ستم بر خویشتن کند و سپس از خدا آمرزش خواهد، بیابد خداوند را آمرزنده ی مهربان - - - سوره ی نساء، آیه 110 »
حضرت فرمود: نیکو آیه است، اما آیه ی مورد نظر نیست.
بعضی دیگر گفتند آیه « بگو ای بندگانم که با گناه با نفس خود اسراف می ورزید، از رحمت خدا مایوس نباشید، چون خداوند جمیع گناهان را می آمرزد. - - - سوره زمر آیه ی 53 »
حضرت فرمود: نیکو آیه است، اما آیه ی مورد نظر نیست. آیا آیه ی دیگری نمی دانید که به نظر شما امیدوار کننده ترین آیات قرآن باشد؟
اصحاب عرض کردند: نه یا امیرالمومنین، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست که بخوانیم.
امام فرمود: از حبیبم رسول خدا ( ص ) شنیدم که فرمود: « امیدوار کننده ترین آیه در قرآن این آیه ی شریفه است: و بپای دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایی از شب. - - - سوره هود، آیه ی 114 »
سپس پیامبر ( ص ) فرمود: « یا علی، به خدایی که مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید، اگر یکی از شما به وضو قیام کند، گناهان و معاصی او از اعضای بدنش فرو می ریزد تا وقتی که با صورت و قلب خود متوجه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنکه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناهی بر صحیفه عملش باقی نماند همچون روزی که از مادر متولد شده باشد و هرگاه ما بین دو نماز گناهی از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود و از گناهان پاک گردد. »
آنگاه پیامبر نمازهای پنجگانه را که موجب آمرزش هستند، شماره کرد و فرمود: « یا علی، بدان که منزلت نمازهای پنجگانه برای امت من مانند نهری است که بر در ِ خانه ی یکی از شما باشد. اگر شخصی بدنش چرکین باشد و هر روز پنج بار در نهر شستشو کند آیا چیزی از آن چرکها باقی خواهد ماند؟ سوگند به خدا، نمازهای پنجگانه برای امتم چنین است که تمام گناهان را پاک می کند و تیرگی قلبشان را می برد. »
به نقل از حجت الاسلام رحیمیان:
« احترام به قرآن »
گاهی به دلایلی، با قرآن هایی که در کیف دستی داشتیم، به محضر امام می رسیدیم. در دفعات اولیه، بدون توجه، قرآن را نیز همراه با چیزهای دیگر از کیف بیرون آورده و روی زمین می گذاشتیم؛ اما یک بار که حضرت امام مراقب بودند، فرمودند: « قرآن را روی زمین نگذارید ! » و بلافاصله دستشان را جلو آوردند و آن را گرفته و روی میزی که کنارشان بود گذاشتند. و بعد ما متوجه شدیم که چون حضرت امام روی کاناپه نشسته بودند و نمی خواستند که قرآن روی زمین و پایین تر از ایشان قرار بگیرد، آن عمل را انجام دادند.
« تبرک قرآن؟! »
یک بار، یک نفر تعدادی از قرآنهای قطع کوچک را که فقط محتوی چند عدد از سوره های قرآن است آورده بود تا حضرت امام امضا کنند و برای رزمندگان جبهه ها هدیه ببرد. چون تعداد قرآنها زیاد بود گفتیم که این کار وقت حضرت امام را می گیرد و باعث زحمت معظم له می شود. آن شخص اکتفا کرد که قرآنها به دست حضرت امام برسد و به اصطلاح او، به دست حضرت امام تبرک شود؛ و اضافه کرد: « همین که این قرآنها با دست حضرت امام لمس شده باشد، برای بچه های جبهه ها، بسیار خوشحال کننده است. »
ما هم قبول کردیم و قرآنها را که در یک پاکت بزرگ بود نزد حضرت امام بردیم. در آخر که می خواستیم از خدمت حضرت امام برگردیم یکی از آقایان پاکت محتوی قرآنها را برداشت و به طرف دست حضرت امام برد. حضرت امام به گمان آن که طبق معمول که گاهی نبات و امثال آن را برای تبرک به نزدشان می بردیم، دستشان را جلو آوردند و وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد، فرمودند: « چیه؟ »
به عرض رسید، اینها قرآنهایی است شامل چند سوره، و خواسته اند که برای جبهه تبرک شود !
حضرت امام که همیشه حرکاتش کاملا ً آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بی سابقه و با شتابی مضطربانه دستشان را عقب کشیدند و با لحن تند و عتاب آمیز فرمودند: « من قرآن را تبرک کنم؟! این چه کارهایی است می کنید؟! »
منابع:
1- بوستان قران / به کوشش جواد جزینی
2- چهل داستان درباره ی نماز و نمازگزاران / تنظیم و گردآوری: حاج یدالله بهتاش
3- گلهای باغ خاطره / تهیه کنندگان: فتح اله فروغی، احمد برادری، سید احمد بزاززاده، علیرضا فتحیان، علی تاجدینی