جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

بالاخره هدف (شایدم آرزو) پیدا کردم

 

 

بالاخره هدف (شایدم آرزو) پیدا کردم

 

سلام.

شاید از چیزهایی که قراره الان بخونین، خیلی شوکه بشین.

احتمالاً من دیگه نمی تونم در دنیایی زندگی کنم که آدمیزاد کنارم است.

من باید به جزیره ی غیر مسکونی (از نظر نبود آدمیزاد) در اقیانوس آرام، در خط استوا برم و زندگی کنم.

امروز چک کردم، دیدم چند تا جزیره در نقشه موجود است.

خیلی هاش طرف آفریقا است و کشور گینه، و یه سری ش هم سمت برزیل! که من نه میخوام سمت آفریقا باشم، نه آمریکا! تنها جایی که می مونه سمت شرق آسیا است. یه جایی شبیه مالزی یا اندونزی. اون جزیره یی که در نقشه دیدم.

الان یه مدت خیلی دارم فکر می کنم. هر شب به این موضوع فکر می کنم که چه چیزهایی لازم دارم برای زندگی کردن.

در نهایت امروز یه سررسید برداشتم و کلی یادداشت کردم. هر چی که به ذهنم می رسید.

همه ی کارها رو باید خودم تنهایی انجام بدم در اون جزیره! از کشاورزی گرفته تا دامداری! تنها مشکلم این است که نمی تونم گوشت بخورم. یعنی تحت هیچ شرایطی، فکر نمی کنم توانایی این رو داشته باشم که یه مرغ یا گوسفند، یا گاو، ماهی و حتی میگو رو بکشم. پس قضیه ی خورن گوشت منتفی است.

باید گوشت نمک سود و ماهی خشک شده، آماده کنم و با خودم ببرم.

می دونم یه چادر مسافرتی می خوام که ضد آب، بزرگ، مقاوم باشه.

یک کیسه خواب خوب و ضد آب می خوام.

 

حیوانات اهلی: یک مرغ تخم گذار و یک خروس / دو تا گوسفند که پشم زیاد بده / یک گاو شیرده

البته اگه گوسفند شیر میده و به اندازه ی دو تا لیوان است، گاو نمی خوام.

دارم فکر می کنم چی جوری میشه مواد غذایی رو نگه داشت. همین شیر رو؟! آیا راهی برای نگهداری شیر، در چنین شرایط وجود داره؟

یه عالمه بذر و تخم گیاه برای کاشتن. همین طور کلی میوه.

امروز گشتم نحوه ی درست کردن نمک رو ببینم چی جوری است. نوشته بود آب شور دریا، نمک ش سرطان زا است به خاطر وجود سرب و آهک و ... میشه یه حوضچه درست کرد، یه مقداری زمین رو کند، بعدش آب شور داخلش ریخت، صبر کرد تا تبخیر بشه. (ولی وقتی آب تبخیر بشه، نمک می مونه واقعا؟)

الان می خوام یه لیست بنویسم. چیزهایی که در تقویم یادداشت کردم. ممکن است خیلی چیزها جا افتاده باشه.

باید یاد بگیرم چی جوری بذرهایی که دارم رو بکارم. فقط برای کاشت سویا گشتم، خیلی علمی تخصصی گفته. من یه چیزی می خوام که حالیم بشه. بدون دردسر و این مشکلات. برای سویا نوشته بود باید بذر با چی چی ازت آغشته شده باشه. خب من در جزیره همچین امکاناتی نخواهم داشت.

نمی دونم چه چیزهای دیگه یی لازم است برام. فعلاً همین ها رو می دونم. به مرور زمان شاید مواد غذایی و بذرها و ... اضافه بشه.

 

 

 

لیست لوازم مورد نیاز من:

چادر مسافرتی بزرگ، ضد آب و مقاوم

کیسه خواب خوب و مقاوم و ضد آب

پتوی مسافرتی سبک و گرم

گندم

ذرت

کدو سبز

کدو تنبل

گوجه فرنگی

سویا

نیشکر

شلغم

لبو

هویج

سیب زمینی

پیاز

لوبیا (چشم بلبلی – قرمز – چیتی – سبز)

نخود (فرنگی – سفید)

لپه

عدس

باقالی

برنج

کاهو

چغندر قند

قهوه (در استوا راحت عمل میاد)

کاکائو

سیب

زیتون

گیلاس

هلو

پرتقال

توت

انگور

نارنگی

توت فرنگی - تمشک

خیار

مرغ و خروس

گوسفند

گاو

اسب (شاید)

نمک

قند و شکر

آرد (گندم – ذرت – برنج – سیب زمینی – سویا و ...)

نان خشک

فندک

کبریت ضد آب

شمع

کاغذ و خودکار و مداد به میزان لازم

کوله پشتی مخصوص کوهنوری و نظامی

لوازم خطاطی

کتاب های آموزشی (کشاورزی – دامداری و ...)

کتاب (هر چی که لازم است ببرم)

قاشق – چنگال – چاقو (در اندازه های مختلف)

درب باز کن

لیوان فلزی – لیوان ملامینی – لیوان نشکن

آفتابه

لباس (گرم – معمولی – بارانی و ...)

بیل و کلنگ (سایز کوچیک)

میخ و چکش

طناب (محکم و قوی)

چای (سبز – سیاه)

فندق

پسته

بادام

گردو

گیاهان دارویی (بابونه – گل گاو زبان – رازیانه - زنجبیل و ...)

شاهدانه

سیر

سنجد

زیره

بهار نارنج

شیرین بیان

نعنا

ماش

ریحان

شاهی

سبزیجات غذایی (گشنیز – شوید – اسفناج – کرفس و ...)

جعفری

فلفل (سبز، قرمز، دلمه یی)

کتان

پنبه

قارچ

گل های خوراکی (نسترن – محمدی – آفتابگردان و ...)

خرما

گوشت و ماهی خشک شده و نمک سود شده

میوه های خشک شده

قطب نما

فانوس

قمقمه ی فلزی (معمولاً سربازها در ارتش استفاده می کنن)

سوت سه کاره (یک سوت شامل قطب نما، دماسنج و سوت)

دوش صحرایی (یک منبع برای آب داره، با نور خورشید گرم میشه)

چاقوی تاشو

چاقوی شکاری

تفنگ و اسلحه (شاید)

سنگ آتش زنه (مثل فندک عمل می کنه. شاید مادام العمر باشه حتی)

لایت استیک (چراغ های رنگی، وقتی از وسط بهشون ضربه زنی یا خم کنی، روشن میشه)

اجاق گاز یک نفره (اندازه ش طوری است که یه قوطی تن ماهی رو فقط روی خودش نگه می داره)

سوخت اجاق (قرص الکل جامد)

قابلمه های مخصوص سفر (قابلیت قرار گیری در آتش)

کتری فلزی

اره ی اضطراری (شبیه طناب می مونه، سبک است)

کمک های اولیه و داروهای مورد نیاز (باند، گاز، الکل، ماده ی ضدعفونی کننده و ...)

کیسه ی آب گرم (و سرد)

دستکش (پلاستیکی – ضد آب و ...)

پوتین

نخ و سوزن (سوزن در انواع اندازه ها و قدرت ها)

قیچی باغبانی

قیچی معمولی

چکمه (بلند و کوتاه، ضد آب)

شارژر خورشیدی (برای شارژ کردن لپتاپ و موبایل)

لوازم ماهیگیری

لوازم باغبانی (شنکش، بیلچه و ... همه در سایزهای کوچیک)

لوازم قالیبافی

کلاه حصیری

کلاه ایمنی (چراغ هم روش داره)

بادبزن

دوربین

مگس کش

شیشه های پلاستیکی درب دار (مخصوص ریختن غلات و ...)

سطل (فلزی – پلاستیکی)

پارچه های برزنتی و ضد آب

نردبان طنابی (که از هلیکوپتر و ... آویزون میشه)

هاون (متوسط)

حصیر برای زیرانداز

پارچه و دستمال سفید (در اندازه های مختلف – با دوام – عمری)

 

پس قبل از هر کاری، باید یاد بگیرم چی جوری اون گیاهان رو بکارم، مگه قراره چقدر بکارم، هر کدوم شاید در اندازه ی یک لپتاپ نباشه.

بعدش اون جزیره باید رودخانه ی آب شیرین داشته باشه، اگه چشمه هم داشته باشه که چه بهتر!

داشتم به خونه درختی هم فکر می کردم، ولی زیاد لازم نیست. به خصوص وقتی چادر داشته باشم.

دلم می خواد جایی باشه که بتونم ساحل رو ببینم، از اون ور، زیاد از رودخونه دور نباشه. ولی خیلی هم نمی تونم نزدیک رودخونه باشم، چون اگه طغیان کنه، دار و ندارم رو آب می بره.

ترجیح می دم یه محوطه یی باشه که ارتفاع داشته باشه، بعدش شبیه غار باشه، ولی بزرگ نباشه، فقط اون قدری باشه که راحت بشه درش خوابید و لوازم رو گذاشت.

برای آتیش درست کردن، اول زمین رو سوراخ می کنم یه مقدار، بعد، دورش سنگ می چینم. داخل گودال، چوب خشک و ... می ریزم، بعد با آتش زنه روشن می کنم. در تئوری، همه ش آسون است.

دنبال یه سری آموزش هستم برای همین کشاورزی م، که در حد یکی دو خط، به طور عامیانه و بدون نیاز به امکانات عجیب و غریب و ... یه طوری به من حالی کنه.

بعد بگردم ببینم چی جوری میشه یه یخچال طبیعی درست کرد! یاد بگیرم چی جوری طناب میشه گره زد. از این گره های ملوانی و ...

نحوه ی کاشت لوبیا / گوجه فرنگی / نارنج / سویا (تقریبا) / سیب زمینی (تقریبا) یاد گرفتم. در سررسید یادداشت کردم.

 

 

نوشته شده توسط ویروس - مورخ 18 آذر 1393

 

9 دسامبر 2014

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد