جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قسمت یازدهم دیدم

 

 

The Big Bang Theory S08E11

 

قسمت یازده از فصل هشتم این سریال رو نگاه کردم.

آی که چقده من این کاراکتر «شلدون کوپر» را دوست می دارم :D

ها ها ها، بچه م از کریسمس بدش میاد! چقده افکارجالبی داشت.

اگه برای ایمی کادو بخرم و اون نخریده باشه (طبق قرارداد، کادو دادن ممنوع بوده)، شرمنده و ناراحت و ... میشه و من پیروز میشم و دیگه مجبور نیستم در هیچ کدوم از جشن ها شرکت کنم.

چی جوری پنی حاضر شده با لئونارد نامزد کنه؟ نه، واقعاً؟!

درسته که دانشمند است و ... ولی هیچی حالیش نیست.

ولی از این گروه دیوانه که عاشق کمیک هستن، با هم خوشم میاد.

فقط ترجیح می دادم کاراکتر نقش ایمی رو یه نفر دیگه بازی می کرد. نمی دونم چرا.

چرا من اون اوایل از این سریال خوشم نیومده بود؟ من از فصل سه به بعد دارم تماشا میکنم.

شاید لازم باشه اون فصل های اول رو هم بگیرم و ببینم.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد