جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

Nisekoi

 

 

 

 

https://myanimelist.cdn-dena.com/images/anime/13/75587.jpg

 

عشق دروغی || Nisekoi

 

نام انیمه: Nisekoi

نام انیمه: ニセコイ

نام انیمه: False Love

نام انیمه: عشق دروغی

ژانر: Shounen, Romance, Comedy, Slice of Life, Harem, School Life, Mafia

وضعیت: تمام شده

تاریخ پخش: زمستان 2014

تعداد قسمت ها: 20 قسمت

رده ی سنی: بالای 18 سال

استودیو: Shaft

شبکه: Tokyo MX, MBS

کارگردان: Shinbou Akiyuki

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

لینک های مربوط به انیمه

+ اطلاعات انیمه در: MAL Wiki, AniDB, ANN,

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ نقد و بررسی انیمه، خلاصه قسمت ها و تصاویر

+ لینک دانلود انیمه – مدیافایر (480P – 60MB - MKV)

+لینک دانلود هارد ساب انیمه (60MB – 720P)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ موسیقی متن انیمه // والپیپرهای انیمه // کاور انیمه

+ خبرهای مربوط به انیمه و مانگا

+ لینک دانلود انیمه – مدیافایر (720P – 90MB - MKV)

+ لینک های مربوطه: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ تماشای آنلاین: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ لینک دانلود انیمه (720P – 150MB – MKV)

+ لینک معرفی شخصیت ها

+ لینک فایل تورنت (7GB – EN Sub – 720P)

+ لینک فایل تورنت (4GB – 720P)

 

 

معرفی کاراکترها

راکو: پسر دبیرستانی، پسر یکی از سران یاکوزا، جانشین بعدی خانواده.

چیتوگه: دختر دبیرستانی، دختر یکی از سران گنگستر.

اونودرا: دختر دبیرستانی، دختر یک شیرینی فروش.

ماریکا: دختر دبیرستانی، دختر رئیس پلیس شهر.

شو: دوست قدیمی راکو، یک منحرف.

روری: دوست قدیمی اونودرا.

سوگومی: محافظ چیتوگه، دختری که همه فکر میکنن پسره.

راکو، چیتوگه و اونودرا، دوست دوران کودکی بودن. ولی خودشون نمی دونستن.

  

داستان

راکو همیشه یه قفلی به گردنش آویزون است. ده سال قبل، وقتی بچه بوده، یه همبازی دختر داشته، بهش قول داده بوده که همیشه منتظرش بمونه و دوستش داشته باشه. کلید این قفل رو هم به دختر داده، تا در آینده وقتی همدیگه رو می بینن، بتونن همدیگه رو بشناسن. حالا ده سال گذشته. راکو همیشه به اون دختر فکر می کنه. ولی هیچ خاطره و اسمی از اون نداره. وارد دبیرستان شده، از یک دختری به اسم اونودرا خوشش میاد و جرأت اعتراف کردن نداره. یه روز وقتی داشته می رفته مدرسه، یه دختری از روی دیوار می پره و به راکو برخورد می کنه. طی این برخورد، قفل راکو گم میشه. این دختر چیتوگه بود. از همون لحظه ی برخورد، نسبت به هم، احساس دشمنی می کنن. چیتوگه رو مجبور میکنه تا قفل رو براش پیدا کنه. چند روز میگذره.

پدر راکو، بهش میگه قراره با یه نفر آشنا بشی، به خاطر این که درگیری بین یاکوزا و گنگسترها تموم بشه، تو و دختر رئیس گنگسترها، باید باهم دوست بشین. لااقل جلوی افراد دو گروه باید تظاهر کنن. راکوی بدبخت قبول می کنه. غافل از این که، دختر گنگستر، همون چیتوگه است. جلوی پدرهاشون داشتن توو سر و کله ی هم می زدن و می گفتن که حاضر نیستن با هم باشن. در طی این زد و خورد، افراد دو گروه قاطی میشن و می خوان دخل همدیگه رو بیارن. برای همین چیتوگه و راکو، مجبورن تظاهر کنن که عاشق همدیگه هستن ...

داستان با این اتفاق جلو می ره. اونودرا می دونه وقتی بچه بوده، ده سال پیش، با یک پسر عهدی بسته. و حتی یک کلید داره که مربوط به اون عهد بوده. ولی هیچی یادش نیست. وقتی موضوع قفل ِ راکو رو می فهمه، فکر می کنه راکو همون پسر است.

از اون ور، چیتوگه، دفتر خاطرات کودکی ش رو پیدا می کنه. موقع خوندن، متوجه میشه که ده سال پیش، با پسری عهدی بسته، و از قضای روزگار، یک کلید هم باهاش است. و چون داستان عهد راکو رو می دونه، کلاً شوکه میشه و اصلاً انتظار این اتفاق رو نداشته.

راکو هم در مورد کلید های انودرا و چیتوگه می فهمه و کلی درگیری فکری داره. نمی دونه واقعاً کدوم واقعی است. چیتوگه قفل رو می گیره و کلید خودش رو وارد قفل می کنه. ولی از بس هول بوده و ترسیده بوده، کلید توی قفل میشکنه. حالا تا قفل تعمیر بشه کلی طول می کشه.

در این حین، ماریکا وارد داستان میشه. به عنوان نامزد راکو!!! قولی که پدر راکو به پدر ماریکا داده، مبنی بر ازدواج این دو نفر، اون هم از ده سال پیش.

و از قضای روزگار، ماریکا هم در کودکی با راکو دوست بوده و اون هم یک کلید داره...

حالا کدوم دختر، دختری هست که واقعاً با راکو عهد بسته؟

چی جوریاست که هیچ کدوم یادشون نیست عهد واقعاً چی بوده؟

فقط همه شون این رو می دونن که به هم ربط دارن و همه شون در کودکی در دوره ی زمانی خاصی، همدیگه رو می شناختن ...

 

 

https://youtu.be/Pu-n_4CLXLA

 

توضیحات

تا قسمت 14، خیلی خیلی خوب بود. کلی خندیدم. راستش، خیلی سخت بود بخوام این انیمه رو شروع کنم به دیدن. چرا؟ چون چپتر 37 از مانگاش رو، ادیت کرده بودم. از داستان ش اصلاً خوشم نیومده بود.

که از قضای روزگار، قسمت 15 به بعد انیمه میشه.

برای همین فکر نمی کردم که واسه 14 قسمت اول این قده کیف کنم. ولی قسمت 15 به بعد، خیلی معمولی شد و من دیگه علاقه ی خاصی نداشتم. چون از این قسمت به بعد، اون دختر سوم، ماریکا، وارد داستان میشه. کلاً یه جور دیگه میشه.

دست خودم نیست. بعدش هم، فقط بیست قسمت؟ قرار نیست ادامه یی داشته باشه؟ خب در نهایت کدوم از اون دخترها، دختر اصلی ماجرا بوده و کلید اصلی رو داشته؟ البته می دونم مانگاش ترجمه فارسی داره میشه.

ولی برم مانگا بخونم تا بفهمم آخر داستان واقعاً چی میشه. البته درسته که این بیست قسمت که تموم شد، به نوعی از لحاظ احساسی، ماریکا کنار گذاشته شده. ولی بین چیتوگه و اونودرا، واقعاً مشخص نشد.

موقعی که داشتم نگاه می کردم، فکر می کردم کلی حرف بتونم بنویسم. ولی الان که اومدم بنویسم، می بینم حرفم نمیاد.

هاهاها، وقتی سوگومی وارد داستان میشه، همه فکر می کنن پسر است. چون از کوچیکی لباس پسرونه پوشیده و محافظ چیتوگه بوده. هم دخترها و هم پسرها جذبش میشن. حتی با این که بعدا ً مشخص میشه که سوگومی دختر است، باز هم بین دخترها طرفدار داره.

کاراکترهایی که توو انیمه هستن، همه شون جالبن.

شو، دوست راکو، یه خورده منحرف است و از روری خوشش میاد ولی همیشه با هم دعوا می کنن. یا مثلاً روری که همیشه سعی می کنه زمینه یی فراهم کنه تا اونودرا بتونه با راکو تنها باشه.

تا پایان انیمه، دقیقاً راکو نتونست احساس واقعی ش رو بفهمه. هم احساس می کنه که از چیتوگه خوشش اومده، هم هنوز احساس می کنه عاشق اونودرا است. یک درگیری فکری شدید داره. و هنوز نتونسته کاری کنه.

اگه باز قفل درست شده بود و وضعیت کلید ها مشخص میشد، خیلی فرق می کرد.

و نکته یی بگم، درسته که گفتم از قسمت 15 به بعد داستان فرق می کنه و باب میل من نیست. ولی نگفتم که از دیدن این انیمه پشیمون هستم و این حرفها.

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد