جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

فراموش




گرچه عمری است غریبانه فراموش توام

باز مشتاق تو گرمی آغوش توام

باورم نیست که بیگانه شدی با من و من

همچو یک خاطره‌ی کهنه فراموش توام


- محمد نوعی -


#شعر #محمد_نوعی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد