جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قنبرکم، قنبرکم، گُم شده

 

 

قنبرکم، قنبرکم، گُم شده

 

اون موقع ها که بچه بودیم، یه شعری بود:

قنبرکم، قنبرکم، گُم شده.

حالا که پیدا شده، عاشق ِ لیلا، گل ِ پامچال شده.

عین ِ علی ، عاشق ِ تریاک شده.

کله ی تاس ِ ایکیوسان شده.

شونه ی ناز ِ سایو چان شده.

فقط همیناش رو یادم است.

تازه مطمئن نیستم چقده ش رو درست نوشتم.

بر مبنای سریال های ایرانی و کارتون ها درست شده بود.

خط اول یادم نیست، ولی بازیگر نقش قمبرک یادم است.

خط دو، به سریال (گل پامچال) اشاره داره.

خط سه، هیچی ازش یادم نیست. یه داستانی بود که معتاد شده بود و ....

خط چهار و پنج هم به کارتون (انیمه ی) ایکیو-سان اشاره داره.

 

14 آوریل 2016

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد