جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

اندراحوالات من

 

 

اندراحوالات من (26 فروردین 95)

====

احساس می کنم، قضیه ی کلاس خط رفتنم، منتفی بشه.

====

بالاخره سومین چپتری که از Liar Game دستم بود، امروز انجام دادم و گذاشتم توو سایت.

====

یه امروز که بارون خبری نبود.

باید می رفتم کتابخونه.

ولی حس و حالش نبود.

====

احساس دپرسی شدید می کنم.

اصلا دلم گرفته.

یه جورایی دلم می خواد گریه کنم.

نمی دونم علتش چی است دقیقا.

====

ترجمه ی چپتر 99 از مانگا (مگی: سندباد) هم اومد.

ادیت کردم و گذاشتم توو سایت.

یه جورایی خیلی نفس گیر بود این چند صفحه ی آخر.

====

دو شب است کافی.میکس نخوردم.

امشب باید بخورم.

یه نیم ساعت وقت دارم.

طبق ساعت همیشگی می خورم.

ها ها ها

====

دیشب بهار نارنج (دم کرده) خورده بودم.

با یه عالمه نبات هم شیرین کرده بودم.

شب قبل هم، قهوه خورده بودم.

که کلی شیر و شکر اضافه کرده بودم.

دیگه امشب نوبت کافی میکس است.

====

15 آوریل 2016

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد