جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

اندراحوالات من

 

 

اندراحوالات من (27 فروردین 95)

====

هممم

راستش الان یه مقداری در شُک به سر می برم.

چرا؟

خب چرا تا الان نمی دونستم که بازی استقلال - پیروزی امروز است؟

هااان؟

چرا خبردار نشده بودم.

تازه با یه صدای هورا و جیغ و ... از بیرون، متوجه شدم یه خبری است.

کاشف به عمل اومد بازی است.

اصلا من برم در افق محو بشم.

====

همممم

مثل این که ما بُردیم.

خوب است.

هر چند که، خیلی سال است اصلا فوتبال نگاه نمی کنم.

حتی بازیکن ها رو هم نمی شناسم.

====

در حال حاضر، کلا احساس پوچی می کنم.

حوصله ی هیچ کاری رو هم ندارم.

====

باید بشینم سریال ببینم.

یا الاقل یه قسمت از یه انیمه رو شروع کنم.

نمیشه که.

حتی مانگا هم بخونم خوب است.

====

16 آوریل 2016

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد