جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

اندراحوالات من

 


 

اندراحوالات من

 

فکر کنم دیگه همه‌ی دوستان خبر دارن که چه مشکلاتی دارم.

سیم کارت همراه اولم، در حال سلب مالکیت است.

گفتم تا دست کسی نیافتاده، هر چی باهاش عضو هستم رو دیلیت اکانت بزنم.

تلگرام / واتس.اپ / لاین / کاکائو تالک و ...

و متاسفانه دو هفته باید صبر کنم که بتونم یه خط جدید داشته باشم.

(دلایل هم کاملا شخصی است.)

خب فکر می‌کردم اگه تلگرام حذف اکانت بکنم، اون کانالی که برای وبلاگ زدم، حذف میشه.

ولی نگو حذف نشده.

و چون یه ربات RSS خون بهش اضافه کرده بودم.

برای همین، هر وقت وبلاگ آپدیت بشه، این ربات با چند ساعت تأخیر، مطلب رو میگذاره در کانال.

و متأسفانه دیگه قابل حذف کردن نیست.

از وقتی هم انجمن بسته شده، همه ارتباطات میزکارها، رفته روی تلگرام.

الان من به هیچی دسترسی ندارم.

با واسطه دوستان، از طریق اینستاگرام و ایمیل و هنگ اوت گوگل، پیغام پسغوم می‌فرستم.

نگران هستم که میزکارهام رو از دست بدم.

عجب موقعی بود هااا.

و صد البته تقصیر ِ خود ِ تنبلم بود این اتفاق!

با این که اینستاگرام، با ایمیل عضو شده بودم، اون رو هم حذف کردم.

یه اکانت جدید ساختم.

ای خداااا، این دو هفته هم بگذره! خیلی سخت است به هیچ کسی دسترسی ندارم.

باز اگه دوستان، لااقل ایمیل چک می‌کردن یا ایمیل داشتن ...

خب کاریش نمیشه کرد ...

فقط امیدوارم میزکارهام رو نگیرن. یه وقت فکر نکنن من کار انجام نمیدم.

گفته بودم؟ تسوباکی-چو دوباره 13 چپتر با هم اومده! من دارم ذره ذره کلین می‌زنم.

تا ترجمه‌ش بیاد. حالا دیگه به میزکار دسترسی ندارم که ترجمه ببینم اومده یا نه.

بروبچ آمار گرفتن برام. انگاری مترجم کار عوض شده.

امیدوارم ترجمه به دستم برسه.

هی روزگار جوانی ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد