جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

چپتر 503 از Noblesse رو خوندم!

 

 

 

چپتر 503  از Noblesse رو خوندم!

 

چپتر 503  از Noblesse رو خوندم!

یعنی میخوام الان گوله گوله اشک بریزم.

کلا خیلی شوک بهم وارد شد.

یعنی چی که فرانکشتاین داره شکست می خوره؟

اون هم از یه آشغال عوضی، اولین بزرگ!! اه اه اه.

مرده شور این اتحادیه رو ببرن.

این چه کوفتی است که ساختن!

فرانکشتاین! طاقت بیار. تسلیم نشو.

تو می تونی شکست ش بدی.

این زخم ها چیزی نیست.

درسته که خسته هستی، این همه مبارزه کردی.

ولی باید طاقت بیاری.

به جناب رایزل فکر کن!

نهههههههههههههههه.

دلم نمی خواد چپتر بعدی رو بخونم.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد