جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

آیا من دزدم؟؟!!!

 

 

 

 

 

 

آیا من دزدم؟؟!!!

 

یکی از ایرانیان مقیم‌ خارج از کشور مقاله زیبایی نوشته تحت عنوان "آیا من دزدم؟" ایشان برای بیان این مطلب به دو رخداد که برای او پیش آمده است اشاره می کند.

رخداد اول:

او می گوید: زمان امتحانات پزشکی من در ایرلند بود و مبلغی که برای امتحانات می بایست پرداخت میکردم ۳۰۹ پوند بود.

در صورتی که پول خرد نداشته و من مبلغ ۳۱۰ پوند را پرداخت نمودم.

امتحانات خود را دادم و بعد از گذشت زمان در حالی که به کشور دیگری رفته بودم.

در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم که از ایرلند برایم ارسال شده بود.

در آن نامه آمده بود که:

(شما در پرداخت هزینه های امتحان اشتباه کردید و به جای مبلغ ۳۰۹ پوند ، ۳۱۰ پوند پرداخت کردید، و این چکی که به همراه این نامه برای شما ارسال شده به ارزش یک پوند می باشد ... ما بیش از حق خودمان دریافت نمی کنیم). جالب اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از مبلغ ۱ پوند بود!

اتفاق دوم:

او می گوید که من اکثر اوقات که در مسیر دانشگاه و خانه تردد میکردم، از بقالی (سوپر مارکت) که تو مسیرم بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به قیمت ۵۰ سنت میخریدم و به مسیر خودم ادامه می دادم .

در یکی از روزها قیمت جدیدی برای همان نوع از کاکائو که بر روی آن ۶۰ سنت نوشته بود در قفسه دیگر قرار داد.

برای من جای تعجب داشت و از او پرسیدم آیا فرقی بین این دو رقم جنس وجود دارد؟

در پاسخ ، به من گفت :

نه، همان نوع و همان کیفیت است !!

پس دلیل چیست؟!

چرا قیمت کاکائو در قفسه ای ۵۰ و در دیگری به قیمت ۶۰ به فروش می رسد؟

در پاسخ به من گفت :

به تازگی در کشور نیجریه، که کاکائو برای ما صادر میکرد اتفاق جدیدی رخ داده که همراه با افزایش قیمت کاکائو برای ما بود این جنس جدید قیمت فروش اش ۶۰ سنت و قبلی را چون قبلا خریدیم همان ۵۰ سنت است.

به او گفتم با این وضعیت کسی از شما جنس جدید خرید نمی کند تا زمانی که جنس قبل کامل به فروش نرود.

او گفت: بله، من می دانم.

من به او گفتم: بیا یه کاری بکن همه جنس ها را قاطی کن و با قیمت جدید بفروش با این کار کسی نمی تواند متوجه شود و جنس قدیم از جنس جدید‌ را تشخیص دهد.

در پاسخ در گوشی به من گفت : مگه شما یک دزدی ؟؟

شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و مسیر خودم را پیش گرفتم و رفتم.

در حالی که همیشه این سوال در گوش من تکرار می شود.

و ذهن مرا در گیر کرده است که : آیا من دزدم؟؟!!!

این چه اخلاق و کرداری است؟! ما از جهان غرب عقب تر نیستیم ، از باورهایمان عقب تر مانده ایم.

 

منبع: اینترنت

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد