http://www.ion.ir/content/modulefile/file/925104.jpg?width=280&height=175&bgcolor=eee
برداشت غیر مجاز از حساب بانکی یک شهروند
عامل برداشت غیرمجاز از حساب یک شهروند گنبدی شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ محمود علی فر فرمانده انتظامی گنبدکاووس گفت: در پی شکایت شهروند گنبدی، مبنی بر اینکه از حساب وی برداشت غیرمجاز پول میشود کارشناسان پلیس فتا وارد عمل شدند.
وی ادامه داد: با بررسی پلیس فتا مشخص شد که فردی با دسترسی به رمز دوم کارت شاکی، از حساب وی پول مبلغ ۲۰ میلیون ریال برداشت کرد.
سرهنگ علی فر افزود: با تلاش کارشناسان متهم شناسایی و در یک عملیات دستگیر شد و در مقابل سند و مدرک پلیس به بزه ارتکابی خود اعتراف کرد.
فرمانده انتظامی گنبدکاووس علت برداشت غیرمجاز پول از حساب شهروند گنبدی را بی احتیاطی در نگهداری رمز دوم عنوان کرد.
منبع: ایران آنلاین
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
https://seemorgh.com/images/contenet1397/news/08/2/gatl11.jpg
اعترافات پدری که سر دو دختر جوانش را برید!
این مرد در خشم خیانت همسرش دست به یک قتل عام خانوادگی زد و تصمیم داشت به زندگی خودش نیز پایان دهد که نافرجام ماند.
گفتگو با پدر خشمگین
منصور 47 ساله مردی قویهیکل با چشمان رنگی و موهای جوگندمی در حالیکه دستبند پلیس به دست داشت از بازداشتگاه پلیس آگاهی خارج شد و پشت میز افسر پرونده قرار گرفت.
این مرد در تمام طول گفتگو دستانش میلرزد و وقتی به بازگویی صحنه قتل میرسد همه صحنهها را با جزئیات بیان میکند اما زمانیکه در مورد کشتن فرزندانش حرف میزند میتوان خشم و عصبانیت را در چشمان و لرزش دستانش حس کرد و این خشم و عصبانیت به خاطر نفرت از دخترانش نیست بلکه بخاطر پشیمانی و ناراحتی زیاد است.
منصور با آن جثه بزرگ و قوی که دارد به راحتی اشک میریزد و با همه این اتفاقات هنوز میگوید همسرش را دوست دارد و حرفهای مادرزنش باعث شده تا این اتفاقات را رقم بزند.
سابقه داری؟
نه، تا حالا کاری نکردم که به زندان بروم.
اعتیاد داری؟
نه، سیگار هم نمیکشم.
ورزشکاری؟
بوکسور بودم و ورزشهای زیادی میکردم چون علاقه داشتم.
چندمین فرزند خانوادهتان هستی؟
8 خواهر و برادر هستیم که من فرزند هفتم هستم.
چند سال است که ازدواج کردی؟
24 سال قبل با همسرم در یک مطب آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم تا 4 سال قبل همه چیز خوب پیش میرفت اما به خاطر اختلافاتی که با همسرم پیدا کرده بودم از هم جدا شدیم اما پس از 4 ماه همسرم به خانه بازگشت و با خواندن یک صیغه لفظی زندگیمان را شروع کردیم.
چه اختلافی داشتی؟
همسرم میخواست خودش و دخترانم چادر را بردارند و آزادتر باشند اما من با این موضوع مخالفت میکردم تا حدی که خانواده همسرم مرا عقب مانده خطاب میکردند که به آنها گفتند این راه درست است.
بعد از جدایی فرزندانتان کجا بودند؟
خانه خودمان و بارها از آنها شنیدم که دوست دارند که در کنار پدر و مادرشان باشند و یکی از دلایلی که با همسرم مجددا زندگی کردیم بچهها بودند.
زندگی خوبی داشتی؟
بعد از صیغه کردن همسرم همه چیز خوب پیش میرفت ولی همسرم شبها به بهانه کمر دردش به سالن پذیرایی میرفت اما وقتی شب ها برای رفتن به سرویس بهداشتی از اتاق خارج میشدم میدیدم که همسرم گوشی موبایلش دستش است و بیدار است.
به همسرت شک داشتی؟
نه، ولی چون شب بیداری و بازی با گوشی موبایل مرا به فکر فرو برده بود و تنها یکبار از همسرم در مورد گوشی بازیهایش سوال کردم که ادعا کرد شبها با گوشی موبایل رمان میخواند، اگر به او شک داشتم که تعقیبش میکردم اما این اجازه را به خودم ندادم.
آخرین بار همسرت را کی دیدی؟
روز 18 مهرماه بود که برای خانه کلی خرید کردم و برای همسرم گل خریدم اما وقتی به خانه رفتم همسرم با لبخند تمسخرانهای از من پرسید که گل برای چی خریدی؟! من میخواستم زندگیام درست شود اما نشد. یادم میآید که آن شب کرفس خریده بودم و همسرم خورشت کرفس درست کرد و فردا آن روز همسرم ادعا کرد که به جلسه اولیا و مربیان دختر کوچکمان میرود و از آن روز به بعد دیگر او را ندیدم.
می دانستی کجا رفته؟
نه، وقتی به خانه مادرزنم رفتم و پیگیر همسرم شدم مادرم زنم ادعا عجیبی را مطرح کرد که هر چه سوال کردم منظورتان را نمیفهمم و خواستم حرفشان را نشنیده بگیرم بیفایده بود.
مادرزنت چه ادعایی کرد؟
مادرزنم ادعا کرد که همسرم با مرد غریبهای در ارتباط است و به دیدن او رفته.
این ادعا را باور کردی؟
نه، 6 شبانه روز بیدار بودم و به این حرف فکر میکردم اما باور نمیکردم و به هر جا که میدانستم سر زدم اما اثری از زنم نبود.
به او زنگ زدی؟
جواب نداد. شاید باورتان نشود ولی نزدیک به 3 هزار پیامک برای همسرم فرستادم که علت رفتن و خیانتش را به من بگوید اما جوابی نمیداد. یعنی جوابی نداشت که برود، ما زندگی خوبی داشتیم.
دخترانت از مادرشان اطلاع داشتند؟
نه، حتی با دخترانم به خانه مادرزنم رفتیم و پیگیر مادرشان شدیم اما آنها به دروغ ادعا میکردند که از دخترشان اطلاعی ندارند ولی من از خود آنها شنیده بودم که همسرم برای خیانت ما را ترک کرده است.
چه طور تصمیم به قتل گرفتی؟
قصد کشتن نداشتم، قرار بود برای اینکه کمی آرام بشوم به یکی از شهرهای شمالی بروم به همین خاطر از پدرزن ومادرزنم خواستم که به خانهمان بیایند تا دخترانم تنها نباشند.
به سفر رفتی؟
نه، وسایلم را هم جمع کرده بودم و حتی با دخترانم خداحافظی کردم و گفتم شاید دیگر مرا نبینند چون بخاطر فشاری که از طرف همسرم در ذهنم بود و فکر و خیالهایی که میکردم احتمال میدادم اتفاقی برای خودم بیفتد.
شب جنایت چه اتفاقی افتاد؟
قبل از رقتنم میخواستم با پدر و مادرزنم در مورد همسرم صحبت کنم به خاطر همین چون نمیخواستم دخترانم متوجه صحبتهایمان بشوند برای آنها شیرموز درست کردم و داخل آن کمی قرص خواباور ریختم و دخترانم پس از خوردن شیرموز به اتاقشان رفتند و خوابیدند که من با مادرزنم در مورد همسرم صحبت کردم که هر لحظه خشم بیشتری پیدا میکردم تا اینکه تصمیم به کشتن گرفتم.
چه کسی را اول از همه کشتی؟
بعد از اینکه پدر و مادرزنم خوابیدند به اتاق دخترانم رفتم و اول از همه به سراغ دختر 19 سالهام که دانشجو بود رفته و با دستانم او را خفه کردم ، احساس کردم دخترم خیلی اذیت شده به همین خاطر به آشپزخانه رفتم و چاقوی بزرگی را که برای برای خورد کردن مرغ استفاده میکردم را برداشته و بار دیگر به سراغ دختر بزرگم رفته و رگ گردن دخترم را زدم.
دومین نفر چه کسی بود؟
بعد به سراغ دختر 17 سالهام رفتم و وقتی روی سینهاش نشستم او بیدار شد و مرا صدا زد که از خواستم اجازه دهد کارم را انجام دهم تا همگی راحت شویم که در این صحنه دخترم گردنم را هم چنگ انداخت اما نتوانست مرا منصرف کند و با چاقو گلویش را بریدم. همه جا را سفید میدیدم و برای اطمینان دستم را روی گردن دخترم گذاشتم و با لمس کردن خون و محل زخم از مرگ دخترم اطمینان پیدا کردم.
پدر زن و مادرزنت بیدار نشدند؟
وقتی از اتاق بیرون رفتم، مادرزنم بیدار بود ولی انگار مرا نمیدید که شروع به خوردن آب کردم و مادرزنم گفت پاهایم درد میکند که از او خواستم بخوابد و حرفی نزند که پس از دقایقی به سراغ پدرزنم رفتم و در حالتی که خواب بود گردنش را با چاقو بریدم که در این صحنه مادرزنم از صدای پدرزنم بیدار شد و خواست سر و صدا کند که یک چاقو به گردنش زدم و چون از او کینه داشتم و حرفهایش باعث این اتفاقات شده بود 2 ضربه دیگر به سینهاش زدم و او را هم به قتل رساندم.
پس از قتل چه کردی؟
پس از قتل به اتاق دخترانم رفتم، باور نمیکردم آنها را کشتهام و منتظر بودم که از خواب بیدار شوم و در این مدت به موهای دخترانم عطر میزدم و نوازشان میکردم تا اینکه ساعت 6 صبح متوجه کشتن دخترانم شدم.
شنیدم دست به خودکشی زدی؟
340 عدد قرص اعصاب و قلب خوردم و سپس رگ هر 2 دستم را زدم و منتظر بودم تا انقدر خونریزی کنم که خودم هم بمیرم که گوشی موبایلم زنگ خورد.
کسی از ماجرای قتل عام خبر داشت؟
نه، اصلا از قبل تصمیم به قتل نگرفته بودم و همه چیز اتفاقی بود تا اینکه برادرم به موبایلم زنگ زد که ابتدا ادعا کردم در مسیر سفر به شمال هستم اما او پشت در ساختمان بود و خودرویم را داخل پارکینگ میدید و از من میخواست که دست به کار اشتباهی نزنم که گفتم دیگر دیر شده و نمیتوانید کاری کنید و در ادامه یادم نمیآید در را باز کردم یا برادرم خودش وارد خانه شد که با من جسدها روبرو شد.
برادرت چرا ساعت 6 صبح به سراغت آمده بود؟
برادرزنم با پدرش تماس گرفته بود که یکبار من پاسخ دادم و بار دوم دیگر جوابش را ندادم و آنها که نگران بودند ماجرا را به برادرم گفته بودند که او به در خانهمان آمده بود.
برادرت از ماجرای خیانت اطلاع داشت؟
برادرم وقتی به سراغم آمد ادعا کرد که همه حرفهای مادرزنم دروغ بوده و برای اذیت کردن من این حرفها را زدهاند.
پدر و مادرزنت رابطهشان با تو خوب بود؟
میگفتند مرا دوست دارند اما نمیدانم چرا این حرفها را زده بودند.
چرا بخاطر مشکلاتی که بود با خانواده خودت مشورت نکردی؟
یک روز با برادر کوچکترم صحبت کردم اما حرفهایم را جدی نگرفت.
چرا با پدر و مادرت صحبت نکردی؟
پدرم 40 سال قبل فوت کرد و همه بدبختی و تنهایی من از همان زمان شروع شد.
بدبختی چرا؟
چون مادرم مرا به شهرستان فرستاد تا در کنار خواهرم و دامادمان باشم اما دامادمان از من کار میکشید و بعد از 2 سال وقتی به تهران بازگشتم هر وقت حرفی میزدم مرا تهدید میکردند که مرا به تبعیدگاه خواهرم میفرستند.
چرا دخترانت را کشتی؟
چون احساس کردم مادرشان کاری میکند که آنها هم مثل خودش شوند و خیانت کنند به همین خاطر آنها را کشتم.
یک تعریف از زن ؟
یک موجود خطرناک است، با همه این وجود که همه فکر میکنند آرام است اما میتواند به راحتی با آبروی یک نفر بازی کند و او را نابود کند و به راحتی تغییر رنگ میدهد.
نمیتوانستی خودت مسیر دخترانت را تغییر دهی؟
بله، میتوانستم ولی دیگر دیر شده و آنها را کشتم و در آن لحظه به هیچ چیزی فکر نمیکردم.
به نظرت آزاد میشوی؟
نمی دانم.
حاضری اگر آزاد شدی با همسرت زندگی کنی؟
من همسرم را دوست دارم ولی دیگر نمی توانم با او در یک خانه زندگی کنم.
حرف آخر؟
هیچ وقت با آبروی کسی بازی نکنید و در اوج عصبانیت خونسردی باشید و تصمیم اشتباهی نگیرید.
بنا به این گزارش، منصور برای تحقیقات بیشتر و بازسازی صحنه جرم به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
http://s9.picofile.com/file/8341480684/NewsIcon.jpg
اعتراف به جنایت پس از ورود به پایتخت
گروه حوادث/ پسر جوان وقتی فهمید پدرش در جریان دعوای خانوادگی آنها کشته شده بهخاطر عذاب وجدان خودش را تسلیم پلیس کرد.بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 10:22 دقیقه شامگاه یکشنبه 6 آبان پسر جوانی به کلانتری 208 ترمینال جنوب رفت و مدعی شد که پدرش را به قتل رسانده است.
او گفت: ساکن یکی از شهرهای لرستان هستم و شب قبل با پدر 65 سالهام دعوایم شد. او از روی عصبانیت گوشتکوب به سمتم پرتاب کرد و من هم که از این ماجرا خیلی ناراحت شده بودم به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم. به پدرم حمله کردم و او مجروح شد. بعد از این درگیری خونین نیز فرار کردم و با اتوبوس به تهران آمدم. در راه خانوادهام با من تماس گرفتند و گفتند که پدرم در این درگیری کشته شده است. من هم به خاطر عذاب وجدان به محض اینکه از اتوبوس پیاده شدم خودم را به کلانتری رساندم.
با اعتراف پسر جوان موضوع به بازپرس جنایی اعلام شد. در استعلام از استان لرستان مشخص شد که پسر 25 ساله واقعیت را گفته و به خاطر عذاب وجدان خودش را معرفی کرده است.
باتوجه به آنکه جنایت در محل دیگری رخ داده بود بازپرس جنایی با قرار عدم صلاحیت برای پرونده متهم را برای ادامه تحقیقات به دادسرای شهری که قتل در آن رخ داده فرستاد.
منبع: روزنامه ایران
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
http://shahrvand-newspaper.ir/Content/1397/08/09/IMG_48797.jpg
مرگ مرموز در استخر آب ائل گلی تبریز
شهروند| مردی میانسال به طرز مرموزی در عمق ٧ متری استخر آب مجموعه تفریحی ائل گلی تبریز غرق شد.
صبح دیروز بود که با گزارش شهروندان به سامانه ۱۲۵ مبنی بر غرقشدن شهروندی در استخر آب ائل گلی، گروه غواصی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز به فرماندهی محمد رضا محمدی برای بررسی و امدادرسانی به محل حادثه اعزام شدند.
قلیزاده، مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز درباره جزییات این حادثه به «شهروند» گفت: «ساعت ١٠ صبح تیم غواصی آتشنشانی به محل اعزام شدند. آتشنشانان غواص این سازمان پس از حضور با هماهنگی و بررسی محل بهسرعت با بررسی و چند غوص عملیاتی، مرد میانسال را پیدا و به بیرون منتقل کردند. پس از کشف مغروق، آتشنشانان وی را برای بررسی و در اختیار عوامل اورژانس قرار دادند که مشخص شد وی جان باخته است. همچنین شاهدان این حادثه نیز گفتند این مرد که ٤٥ تا ٥٠ ساله نشان میداد، گویا خودش را به درون استخر پرتاب کرده است. هنوز علت اصلی این حادثه مشخص نیست. حتی مشخص نیست که هویت این مرد چیست. با این حال تحقیقات در اینباره آغاز شده است. فقط چند نفر از کسانی که آن لحظه در آنجا حضور داشتند، به نیروهای ما گفتند که این مرد خودش را به درون استخر پرت کرده است. به هر حال تحقیق در رابطه با خودکشی یا حادثهبودن این اتفاق آغاز شده است.»
منبع: روزنامه شهروند
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
http://shahrvand-newspaper.ir/Content/1397/08/09/IMG_50014.jpg
کشف بزرگترین زمرد جهان
بزرگترین زمرد سبز جهان به وزن ٥هزار و ٦٥٥ قیراط معادل یککیلو و ١٠٠ گرم در معدنی در زامبیا استخراج شد. کمپانی مالک این معدن اعلام کرد که این زمرد در معدن جمفیلد در کانگم زامبیا استخراج شده است. نام این زمرد را «اینکالامو» گذاشتهاند که در زبان محلی به معنا «شیر» است. قرار است این سنگ قیمتی به قطعات کوچکتر برش داده شود و این قطعات در ماه نوامبر در سنگاپور به حراج گذاشته شود.
شرکت معدنی که مالک این سنگ است اعلام کرده که رنگ آن بسیار شفاف است. این سنگ در تاریخ دوم اکتبر در معدنی سر باز پیدا شده است. زمرد ازجمله سنگهای نادر، کمیاب و بسیار قیمتیتر از الماس است؛ به این دلیل تقاضا برای زمرد در بازار سنگهای قیمتی نیز بسیار زیاد است. کشورهایی که بیشترین تعداد سنگهای زمرد از معادن آنها استخراج میشود عبارتند از زامبیا، کلمبیا و برزیل.
تقاضا برای سنگهای زمردی که از زامبیا استخراج میشود از سوی دلالان سنگهای قیمتی در اروپا بسیار زیاد است. به نظر میرسد سنگهای زمردی که از معادن زامبیا استخراج میشود بسیار باکیفیتتر از سنگهای زمردی است که از معادن دیگر کشورها استخراج میشود. سنگهای زمرد زامبیا به رنگ بسیار شفاف و صیقلیبودنشان معروف
هستند.
البته این سنگ تنها زمرد بزرگی نیست که در این شرکت معدنی یافت شده است. در سال ٢٠١٠ نیز زمرد سبزی به وزن ٦هزار و ٢٢٥ قیراط در همین معدن استخراج شده است. در آن زمان نام این سنگ را بهدلیل اندازه بزرگش «فیل» گذاشتند.
منبع: روزنامه شهروند
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
https://seemorgh.com/images/contenet1397/news/08/2/google.jpg
کارمندان گوگل در سراسر جهان محل کار خود را ترک کردند
روز گذشته هزاران نفر از مهندسان و کارمندن گوگل در سراسر جهان از محل کار خود خارج شدند تا نسبت به سیاست این شرکت درباره مدیر ارشد متهم به آزار جنسی زنان اعتراض کنند.
کارمندان این شرکت در استرالیا، سنگاپور، ژاپن، انگلیس، ایرلند و در شهر های آمریکایی سیلیکون ولی، نیویورک و سیاتل محل کار خود را ترک کردند.
کارمندان گوگل به نشانه اعتراض روز میز خود یادداشت هایی با این مضمون قرار داده بودند: من پشت میزم نیستم زیرا همراه کارمندان و پیمانکاران دیگر گوگل نسبت به آزار جنسی زنان، فقدان شفافیت و فرهنگ کاری نامناسب اعتراض دارم.
اعتراض کارمندان گوگل «راهپیمایی برای تغییر واقعی» نام گرفته و یک هفته پس از آن انجام می شود که روزنامه نیویورک جزییات اتهامات وارده به اندی روبین یکی از خالقان اندروید را فاش کرد. در این گزارش مشخص شد روبین در سال ۲۰۱۴ با وجود اتهامات آزار جنسی با دریافت مبلغ ۹۰ میلیون دلار از گوگل جدا شده است.
البته روبین در یک پیام توئیتری این اتهامات را رد کرد. این درحالی است که چندسال قبل نیز ریچارد دیوال مدیر یکی از آزمایشگاه های گوگل نیز با اتهام آزار جنسی روبرو شد. با وجود این اتهامات دیوال همچنان در سمت خود باقی ماند اما روز سه شنبه بدون دریافت هیچ مبلغی استعفا داد.
ساندار پیچای در یک ایمیل به دلیل اعمال پیشین شرکت از کارمندان آن عذرخواهی کرده است.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
http://s9.picofile.com/file/8341480684/NewsIcon.jpg
قاتل زن بدنام کیست؟
گروه حوادث // معصومه مرادپور
یک مرد افغان که در جریان رابطه با زنی ایرانی او را کشته و دست به سرقت از خانهاش زده است صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد ومنکر ارتکاب جنایت و سرقت شد.این متهم به قضات دادگاه گفت: من نه قتل را قبول دارم ونه سرقت را.... این دوستانم بودند که با او رابطه داشتند بعد هم پا به فرار گذاشتهاند و به افغانستان گریختهاند.
بهگزارش خبرنگار حوادث«ایران»، این جنایت در سال 94 بهدنبال کشف جسد زن جوانی که کنار خیابان رها شده بود شروع شد.
خیلی زود جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و در جریان تحقیق پلیس متوجه شد این زن با مردان زیادی رابطه داشته و از این طریق امرار معاش میکرده است.این زن جوان که زیبا نام داشت از سوی خانوادهاش طرد شده بود و بههمین دلیل اعضای خانواده او چندان در جریان زندگیاش نبودند.
بعد از شناسایی خانواده زیبا و تأیید هویت جسد، پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و مشخص شد زیبا در یک خانه به قتل رسیده و سپس جسدش را به بیرون منتقل کردهاند. چندی بعد مأموران متوجه شدند تلفن همراهی که بهنام زیبا بوده روشن شده است و مأموران مردی را که این تلفن همراه در اختیارش بود بازداشت کردند.این مرد افغان بهنام جمعه در بازجویی ادعا کرد: تلفن را از شخصی خریده است اما نتوانست آن فرد را به پلیس معرفی کند. با این حال وقتی مأموران بررسیهایی انجام دادند متوجه شدند این مرد با زیبا چندین بار تلفنی در تماس بوده و حتی با او رابطه داشته است.
جمعه وقتی دید رازش برای مأموران فاش شده است گفت: من مدتها با زیبا آشنایی داشتم و از طریق دوستانم با او رابطه برقرار کرده بودم.
روز حادثه هم با او تماس گرفتم و به دیدنم آمد اما به من گفت که باید پول بیشتری به او بدهم. اما من قبول نکردم و از خانهاش بیرون رفتم.دوستانم او را کشتهاند.وقتی از متهم خواسته شد که دوستانش را معرفی کند، گفت: آنها پس از کشتن زیبا ایران را ترک کردهاند و با عجله به افغانستان برگشتهاند.
جمعه به اتهام قتل عمد در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در آغاز جلسه اولیایدم خواستارقصاص او شدند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت ودردفاع از خود گفت: من در قتل نقشی نداشتم بلکه این دوستان من بودند که زیبا را کشتند و تلفنش را به من فروختند من اصلاً نمیدانستم که او کشته شده است.در پایان جلسه محاکمه قضات دادگاه وارد شور شدند تا درباره متهم تصمیم بگیرند.
منبع: روزنامه ایران