جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

آهنگ پایانی انیمه‌ی Dororo




 

آهنگ پایانی انیمه‌ی Dororo

 

اندوه باد را فرامی‌گیرد

در نقطه‌ای جمع می‌شود و شمایل تیرگی را می‌آماید

ردپاهایمان با چنین اطنابی بی‌اعتنایی را به نقد می‌کشد

به چشمان بی‌انتهایت که نگاه می‌کنم

آرامش از وجودم رخت می‌بندد

آیا در سرمنزل مقصود امید وجود خواهد داشت؟

از بس که راه تاریک است

من تظاهر به خنده و سرخوشی می‌کنم

به آنجا می‌روم تا مشعل بیفروزم

عادت به خداحافظی‌های توخالی و سرسری داشتم

اما هنگام وداع و دست‌تکان‌دادن برای تو

همه گونه‌هایم پر ز اشک می‌شد

افسوس‌های پرسوزمان رنگ باختند... و رنگ باختند

تا آنکه شب بر ما مسلط شد

اگر می‌دانستم که فردا این‌قدر پوچ است

نمی‌گفتم که می‌خواهم زندگی کنم

می‌دانم بی‌حاصل است، اما چه‌کنم؟!

نمی‌توانم برای آینده رؤیاپردازی نکنم... برای آینده... برای آینده... تقصیر توست

 

 See the source image



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد