جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

ماجراهای سونیا (3)

ماجراهای سونیا (3)


The Sims 4 - Icon by Blagoicons on DeviantArt


یه خورده دیگه از کد "stats.set_stat rankedStatistic_Occult_VampireXP 1593" استفاده کردم.

یه سری امتیاز بخش خون آشامی اضافه کنم.

حالا میخواهم در عین این که خون آشام هست، دوباره جادوگر هم بشه.

کد "traits.equip_trait trait_Occult_WitchOccult" رو زدم.

حالا سونیا هم جادوگر هست، هم خون آشام. قدرت های هر دو رو داره.

چون خودش قبلا جادوگر بود و همه ی مراحلش رو رفته بود، دیگه نیازی به کاری نیست.

کد "stats.set_stat rankedStatistic_WitchOccult_WitchXP 2850" هم یه سری امتیاز بخش جادوگری دادم.

یه تابلو نقاشی کشیدم، گذاشتم بخش Inventory.

فعلا نیازی به فروش نیست، بعدا لازم میشه.

الان فقط 4155 دلار پول داره. البته با کد Motherlode می تونم 50000 دلار بهش اضافه کنم.

کد پول رو زدم. هر چی کتاب از نوع Skill بود خریدم.

چون یکی از فعالیت های کلوبی که ساختم، کتاب خوندن هست، باید کتابخونه کلی کتاب  داشته باشه.

حالا باید کتاب های معمولی هم بگیرم.

چهار روز از اون بیست روز گذشت. این چند وقت اصلا از خونه بیرون نبردمش. هاهاها.

یوهاهاها


الان Lilith زنگ زد، گفت سه قلوها به دنیا اومدن.

بهتره الان چند تا اسباب بازی بگیرم و بگذارم Inventory، بعدش بروم خونه شون.

اسباب بازی ها رو بگذارم توی اون خونه. هاهاها


ااااااااااااااااااااااااا

الان چی شد؟ اون چهار روز پرید. چون حواسم نبود از خونه رفت بیرون!

ایشششششششششششش

این بست روز بسی بسیار طولانی خواهد بود.

عجب ضد حالی! 

از بازی اومدم بیرون.


#The_Sims_4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد