جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

متن آهنگ پایانی فیلم انیمه‌یی Omoide no Marnie

 

 

 

 

متن آهنگ پایانی فیلم انیمه‌یی Omoide no Marnie

 

هنگام بزرگ شدن هرگز دوستی نداشتم

پس آموختم که تنها دوستم، فقط خودم باشم

فقط خودم، فقط خودم، فقط خودم

و در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد

در هر صورت تنهایی غذا خوردن در مدرسه را دوست دارم

پس درست همینجا خواهم ماند

همینجا، همینجا، همینجا

و در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد

پس فقط به اتاقم می روم و ساعت ها با ماه خلوت می کنم

و فکر می کنم آیا کسی هست که اسمم را بداند

آیا برای مردنم گریه خواهی کرد؟

آیا چهره ام را به خاطر خواهی آورد؟

پس یک روز وسایلم را جمع کردم، از خانه بیرون زدم

و گذشته ام را به دور دست ها سپردم و خندیدم

خندیدم، خندیدم، خندیدم

ظاهرا در بیرون راهم را پیدا خواهم کرد

گاهی نمی دانم چه کنم، گاهی سر درگمم

گاهی پی می برم که احساس خوبی ندارم

پس گریه می کنم، گریه می کنم، گریه می کنم

پس فقط به اتاقم می روم و ساعت ها با ماه خلوت می کنم

و فکر می کنم آیا کسی هست که اسمم را بداند

آیا برای مردنم گریه خواهی کرد؟

آیا چهره ام را به خاطر خواهی آورد؟

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد