جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

و چه دیر آسمان آبی شد

 

 

 

و چه دیر آسمان آبی شد

 

 

گذشت

درست مثل هفته‌ی آخر اردیبهشت

چقدر زود عاشق شدم

و چه دیر آسمان آبی شد

 

این طرفها که باد نمی‌آید

باید باور کنم:

دست‌های تو از آغاز ویران بود

 

نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است

شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»

 

#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد