جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

اجازه هست بگویم شبم ستاره شد

 

 

 

اجازه هست بگویم شبم ستاره شد

 

 

چه حس خوب و قشنگی! به من اشاره شد

و این دلم که هوایی‌تان دوباره شده

 

اجازه هست شما را صریح بنویسم

اجازه هست بگویم شبم ستاره شده

 

و هی شروع خودم را کنار بگذارم

برای شرح نگاهی که استعاره شده

 

و از شما: یک اشاره، به خاطر من نه!

به حرمت غزل نامه‌ای که پاره شده

 

«من از هجوم حقیقت به خاک افتادم» 1

و در عبارت بعدی به این اشاره شده:

 

- دلی که بعد سقوطش جسارته، اما

قرار نبود که عاشق بشه، دوباره شده

 

دوباره! باز مزخرف نوشتم و این بار

تعجبی که عزیز دلم نداره، شده

 

شما که حرف دل من رو خوب می‌فهمین

چه فرقی می کنه که حالا به چی اشاره شده

 

دلم گرفته آقا! این جنون نم نم من

شبیه بغضی که انگار می‌خواد بباره شده

 

برای اومدنش دست و پامو گم کردم

نگین: «شبیه» کسی که تو انتظاره شده

 

غروب جمعه و بارون و انتظار و ضریح

دلی که تنها امیدش یک استخاره شده ...

 

1. مسافر - سهراب سپهری

 

 

نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است

شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»

 

#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد