جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

موریانه

 

 

 

موریانه

 

امسال سال موریانه است

و من ایمان آورده‌ام به گلی که زرد نیست

و تکیه داده‌ام به تمام سال‌های کودکیم

 

می‌دانم خواهی آمد

از ابتدای همین خیابان

و با شاخه‌ای قاصدک

تا آرزو کنم همیشه کنارم بمانی

تا به من لبخند بزنی

و من که ...

 

از خواب بیدار می‌شوم

و بعد از بیست و چهار ساعت

خوابهایم به شبی تعبیر شد

که به اندازه‌ی سیصد و شصت و پنج روز

ابری بود

 

 

نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است

شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»

 

#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد