جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

از نبودن او

 

از نبودن او

 

نمی‌دانم مرا از چه می‌ترسانید

از نبودن او؟

- که آنقدر رفته است و برگشته است

که ماندنش بیشتر نگرانم می‌کند

 

تنهایم بگذارید

و عشق‌های محدودتان را در همان قلب‌های کوچکتان پنهان کنید

اصلاً شعرهای مرا بسوزانید

بگذارید من هم ایمان بیاورم به فصلی که از آغاز سرد بوده 1

و هیچ گاه گرم نخواهد شد

 

باورتان را به وسعت مردمک چشم‌هایتان ببخشید

و دم از وزن و قافیه نزنید

چرا که برای شما که همه چیز را به «سکه و خط کش» اندازه می‌گیرید

«شعر اصلاً چیز خوبی نیست»

 

تنهایم بگذارید

شاید روزی بفهمید

از ستاره‌ها گذشتن سعادت دیدار آسمان را می‌خواهد

 

تنهایم بگذارید

من خسته ام

و خطوط ارتباطی ذهنم شکسته است

تنهایم بگذارید

 

 

1. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد – فروغ فرخزاد

 

نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است

شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»

 

#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد