جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

غریبانه‌ترین ترانه

 

غریبانه‌ترین ترانه

 

غریبانه‌ترین «ترانه»‌ی قرن را به تو تقدیم می‌کنم!

شاید تو آخرین ستاره باشی

که در خاموشی سطرهایم

سوسو می‌زنی

 

جسارتم را به دنیای کوچکم ببخش!

من تمام خودم را

به تمام نگاهت باخته ام ...

 

این زمین خوردن‌ها هم

به این که تو دستم را بگیری می‌ارزد

 

می‌بینی چگونه تمام خطوط خلوت من را

به تاراج می‌برند

 

- حضور خسته‌ی پلک‌هایت –

که همیشه آن را از من دریغ کرده‌ای!

 

 

 

نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است

شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»

 

#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد