جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

کلافه هستم

 

 

عرضم به حضورتون که الان جمعه مورخ 2 دی – ساعت 13:35 که دارم تایپ می‌کنم.

از چهارشنبه شب تا حالا یه مشکلی پیش اومده.

گردن، کتف و کمر به پایین یه جورایی درد می‌کنه و گرفته است.

برای همین دو شب گذشته ساعت 23 از پشت سیستم بلند شدم. چون دیگه طاقت نداشتم بنشینم.

گلوی محترم هم به مشکل خورده، آب‌دهان که قورت می‌دهم درد می‌گیره.

هر نوع مایعات دیگه‌یی هم بخورم، دردش زیاد است.

مثلا هم ساعت 1:15 شب جا پهن می‌کنم که بخوابم، ولی تا نزدیک‌های ساعت 4 خواب و بیدار هستم.

بعدش خوابم می‌بره تا نزدیک ده!

راستش بیشتر به خاطر درد است که خوابم نمی‌بره.

دردش زیاد نیست ها، ولی یه جورایی است، خیلی کلافه کننده است.

گردن رو هم نمی‌تونم زیاد حرکت بدهم. چون درد می‌گیره.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد