توضیحات من درباره انیمه Diamond no Ace – فصل دوم
قسمت نوزدهم رو هم دیدم.
این کاراکتر اصلی، ساوامورا، از این خنگ خوشم نمیاد!
تازه نقش اصلی هم هست :D
از اون کچر تیم، (میوکی سنپایی) خیلی خوشم میاد.
فصل قبلی هم، از میوکی سنپایی خوشم میاومد.
اون بچههای سال سومی، بعضیهاشون خیلی جالب بودن. ولی حالا دیگه نیستن.
چی جوریاس که الان دیگه نمیتونن در تیم باشن؟
همه کلوبها این طوری است؟ یا فقط این کلوبهایی که مسابقات دارن؟
نمیدونم. یادم نمیاد.
به نظرم تا آخر وقتی که سال سوم بودن، توی کلوپ هم میموندن!
زیاد به این موضوع دقت نکرده بودم.
همممم.
چند وقت، قبل این که، فصل دوم رو شروع کنم، یه دوجینشی خونده بودم از این کار.
خیلی باحال بود. ساوامورا و میوکی بودن. :D
یوهاهاهاها.
یادم افتاد از اون سال سومیها، یه کریس سنپایی داشتیم. اون هم خوب بود.
ساوامورا زیادی خنگ میزنه. زیادی هیجان داره. به همه چی گند میزنه.
نمیتونم ساوامورا رو تحمل کنم :D
برم برای دیدن بقیه انیمه.
قسمت سی رو هم دیدم. بالاخره سیدو امسال به نیمه نهایی رسید.
باید با یه تیم عجیب و خرزور بازی کنن.
همه بازیکنان این تیم، انگاری کشتی گیر سومو باشن! تا این حد هیکل دارن.
یه بار دیگه میگم، میوکی سنپایی خیلی عشقه!
قسمت سی و چهار رو هم دیدم!
یعنی من الان اینقده ناراحت هستمممم!
این گامبوی تیم حریف، چنان به میوکی سنپایی تنه زد، پرت شد اون ور.
الان همه وجودش درد میکنه. حتی ممکن است حالا که به دور اضافه خوردن، نتونه بازی کنه.
اگه میوکی سنپایی بره بیرون، دیگه کی رو دارن که بگذارن کچر تیم باشه؟
کل تیم نابود میشه این طوری.
میوکی سنپایی کاپیتان هم که هست!
واییی، نکنه یه وقت بلایی سر میوکی سنپایی اومده باشه!
نههههههههههههههههههه، میوکی سنپایی!!!!
قسمت سی و نه رو دیدم. میوکی به هیچ کسی نگفته داغون است.
فردا مسابقه فینال رو میخواد چی کار کنه؟
دلم میخواد گوله گوله برای میوکی اشک بریزم. ولی اشکم نمیاد.
نصفه شب است الان، باید برم لالا، ولی همه فکرم پیش میوکی است.
نمیتونم بخوابم. تا جایی که چشمم میبینه، میخوام بقیه قسمتها رو نگاه کنم.
ببینم چه بلایی سر میوکی سنپایی میاد.
یعنی هیچ کسی حواسش به میوکی نیست؟ چرا این کار رو میکنین؟
لااقل یه درمان سطحی... نگذارین میوکی سنپایی نابود بشه.
نگذارین!
نههههههههههههههههههه، میوکی سنپایی!!!!
رسیدم قسمت 43، فینال شروع شده! هر کی پیروز بشه، به بازیهای کشوری راه پیدا میکنه.
الان رایچی از تیم حریف، داره توپ پرتاب میکنه.
و این پرتاب توپش هم مثل چوب زدن، وحشتناک قوی است.
میوکی به خاطر صدمهی شدیدی که در بازی قبلی خورده، نمیتونه درست درمون واکنش نشون بده.
آی قلبم!
فقط دو تا از سال دومیهای تیم فهمیدن که میوکی مشکل داره.
حتی مربی هم خبر نداره. خیر سرشون، دو تا مربی بزرگ و یک کمک مربی دارن!
اه اه اه.
میوکی سنپایی! خیلی برات نگران هستم!
میدونی، این رایچی هم خیلی بامزه است. با اون موز خوردنش. یا اون خل بازیهایی که داره.
وای وای وای.
حالا نوری-سنپایی هم آسیب دید. از بس که رایچی قوی توپ پرتاب کرد!
قسمت چهل و هفتم رو هم دیدم.
بالاخره همه فهمیدن که میوکی-سنپایی صدمه خورده.
مربی گفت تا وقتی تیم رو ضعیف نکنی، از بازی خارجت نمیکنم.
ساوامورا موفق شد دو تا بتر اصلی حریف رو بیرون کنه.
حالا دارن وارد دور هشتم میشن.
معلوم نیست میوکی چقدر دیگه بتونه دوام بیاره.
دارم قسمت آخر نگاه میکنم.
بالاخره سیدو فینال رو پیروز شدن و رفتن برای کشوری.
ولی همین چند دقیقه آخر بازی، جون ِ من بالا اومد.
طفلکی میوکی سنپایی، به نظرم الان دیگه غش کنه بیافته زمین.
خب لااقل جلوی بچهها غش نکرد. وقتی میخواستن ببرنش بیمارستان، دیگه ولو شد.
بعد بازی، سال سومیها اومدن، کلی خوشحال و در عین حال حسودی میکردن.
تمرینها شروع شده.
میوکی سنپایی بهبود پیدا کرده.
سال سومیها فارغ التحصیل شدن.
و بالاخره بچههای سیدو، وارد مسابقات کشوری شدن و قراره جلوی اولین حریف وایستن.
حالا باید دید فصل سومی هم داره یا نه؟
بقیهش که توی مانگا هست. ولی انیمه رو نمیدونم.
بالاخره این انیمه رو هم تمام کردم.
میوکی-سنپایی خیلی عشقه! اصلا کل این فصل رو داشتم به خاطر اون نگاه میکردم.
میوکی-سنپایی ♥