ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من از این جا...
تا بلندای قامت شب...
راست می شوم...
و در سیاهی چشمانت...
که ستاره ها نیز از آن گریزانند...
روز خود را آغاز می کنم...
و طنین زمزمه ی این سکوت سنگین را
دوباره به گوش باد خزان نجوا می کنم...
چند روز پیش به خاطر تو دوباره متولد شدم...
همین روزها نیز به خاطر تو خواهم مرد...
این پائیز نیز بی تو گذشت...
شاید آخرین پائیز...
یا دگر با تو خواهم بود برای همیشه...
یا دگر بی من خواهی بود، برای همیشه...