« دل و جیگر »
دل می گه: سلام جیگر.
جیگر می گه: ببخشید با من بودید؟!
دل می گه: خب آره دیگه جیگر جون.
جیگر خودش رو جمع و جور می کنه و می گه: بفرمایید.
دل می گه: من دلم و جیگر می خوام.
جیگر قیافه حق به جانبی به خودش می گیره و می گه: فکر کنم اشتباه گرفتید جناب!
دل می گه: ای خطا خورده، واسه ما کلاس نیا.
جیگر واه واهی می کنه و می گه: کلاسم کجا بود؟!
دل می گه: آی لاو یو، به جون صاحابم همه چی دارم، هم خونه، هم ماشین فقط جیگرشو ندارم.
جیگر پوزخندی می زنه و می گه: تو می گی بدون من دنیا برات زندونی تنگه، من می گم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه... خیلی پته پیسی!
دل می گه: به جون جیگر دروغ نمی گم. ببین حاضرم شاهرگم رو واسه تو بزنم، سینه مو هم چاک تو می کنم... آه!
جیگر می گه: اَه اَه، ببند اون تکمه هاتو خرس پشمالو.
دل می گه: دردت بخوره به جونم الهی.
جیگر می گه: ما جیگرا اصولا ً درد نداریم، کرم داریم. درد مال شما دلاست، درددل!
دل می گه: بالاخره بعله یا نه؟!
جیگر می گه: اگه مینو باشه، شاید.
دل می گه: اینجا سرده، بیا پس بریم یه جای باحال تر اونجا با هم چت کنیم.
جیگر هم موافقت می کنه و هر دوتا با هم می رن یه جای بهتر، کنار آتیش و با هم شروع می کنن به چت کردن. از قضا همون طرفا یه قلوه حسود هم داشته رد می شده.
قلوهه میاد جلو و همین جور که داشته رد می شده،
رو به دل می کنه و می گه: جیگر تو برم!
دل غیرتی می شه و با قلوه دست به یخه می شن. تو همین گیر و دار قلوه از پشت می خوره به جیگر و جیگر پرت می شه توی آتیش. دل با دیدن این صحنه دستی به سرش می کوبه و با حالت شیون و زاری جلوی آتیش می شینه و با آه سوزناکی فریاد می کشه: «جیگر مو سوزوندی... جیگر مو سوزوندی....»
نویسنده و منبع: ؟؟؟