جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

القدس لنا - مُجال




القدس لنا - مُجال

رستخیز است به پا خواسته عالم
و زمان رشحه ای از صبح قیامت
و زمین باغ طراوت
سرو بسته پی تکبیرة الاحرام سپیدار
به تعظیم تو قامت
روح در حال رکوع
در دل سجاده دشت است
برگ در سجده و پروانه و گل غرق تشهد
چشمه جاری است قنات است قنوتش
سنگ هم حمد تو گوید با همین صبر سکوتش

شد زمین مست و زمان مست 
خاک مست و آسمان مست
آیه نازل شد و شد هر دل و جان مست
زمین زنده به عشق تو جهان مست
گل و گلدسته همه وقت اذان مست

القدس و لنا القدس

رستخیز دل ما لحظه برخاستن و رد شدن از خود
و همین رد شدن از خود اولین شرط قیام است
شرط چون مالک و میثم شدن و چرخ زدن دور امام است
با هم و اینبار
 کنار هم و با یار
 در دل قدس نشینیم
 بر آن سفره افطار
و نماز عید آن جاست
چه نمازیست
عجب راز و نیازیست

با امامیم
حیدر

که تیغ دو دم حضرت مولاست به دستش
یوسف سید و سردار شهیدان همه مستش 

پسر فاطمه آید
رخ حیدر بنماید
یل خیبرشکن است او
در خیبر بگشاید

شد زمین مست و زمان مست خاک مست و آسمان مست
آیه نازل شد و شد هر دل و جان مست
زمین زنده به عشق تو جهان مست
گل و گلدسته همه وقت اذان مست



#القدس_لنا #نماهنگ #مُجال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد