جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

وعده صادق




شب حمله چقدر شیرین بود

گنبد آهنینتان این بود؟


تازه آن گنبدی که پشت سرش

انگلیس و پاریس و برلین بود


پس چه شد وعده‌های کاخ سفید

قول امنیتی که تضمین بود


آنچه که خورده‌اید یک سیلی است

گرچه که سهمگین و سنگین بود


ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز

هرچه که‌ دیده‌اید تمرین بود


همه‌ی ترس از جواب شما

صف کوتاه پمپ بنزین بود


ای خدا شاهدی که «شاهد» ما

هدفش لانه‌ی شیاطین بود


زخم پهپادها -خدا را شکر-

بر دل اهل غزه تسکین بود


موشک بام مسجد الاقصی

پیک آزادی فلسطین بود



بر سرت سایه‌ی ابابیل است

بعد از این زندگی‌ات تعطیل است


سیل ویرانی تو راه افتاد

بسترش از فرات تا نیل است


میوه‌ی سرخ هفتم اکتبر

سیلی آبدار آوریل است


گفته‌ای موشکی نخورد به تو!

کار تو تفت این اباطیل است


عکس رسوایی تو پخش شده

چه نیازی به بحث و تحلیل است


بین ما صحبتی اگر باشد

خیبر و ذوالفقار و سجیل است


یا بنی سامری! هلاکتتان

قول تورات، حرف انجیل است


آی قابیل! آی اسرائیل!

نوبت انتقام‌ هابیل است


خانه‌ات را تکانده‌ای ای قدس؟

نم نمک وقت سال تحویل است



شاعر: ؟؟؟

منبع: @takhribchi_org


#شعر #وعده_صادق




نظرات 1 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 2 اردیبهشت 1403 ساعت 00:06

هدر دادن چندین میلیون دلار و پرتاب چندین پهپاد و موشک که تقریبا همه شون رهگیری و نابود شدند مایه افتخاره یا خجالت؟

من این موردی که گفتی رو هدر دادن نمی دونم. پس در نظر من مایه افتخار حساب میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد