ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هفتهی آخر شهریور که رفته بودیم بیرون، برگشتن توی مترو، یک پسربچه با دوستش بود.
بهشون میخورد راهنمایی باشند.
یکیشون ریزه میزه بود و ساکت. ولی اون یکی، تپل بود و شلوغ.
این مهم نیست.
ولی این بچهی تپل، ممههایی داشت که تکان تکان میخورد.
این اگر از الان روی بندش کار نکنه، یک چند وقت دیگر، هم از نظر روحی، هم جسمی آزار و اذیت میبیند.
این که هر آن ممکن است بشنود که مگر تو دختر هستی این قدر ممه داری؟
یا این که بگذار بهشان دست بزنم.
باید هر چه زودتر خانوادهش فکری بکنن.