ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از سرنوشت ِ خویش ناآگاه بودم و نمیدانستم که اغلب
مایل خواهم بود علیه مرگ،
زندگی ِ تهی و اندوهبارم را تعویض کنم ...
_ جیاکُمو لئوپاردی ـ
شاعر ایتالیایی
نبرد ِ عشق - جیاکُمو لئوپاردی
به یاد میآورم روزی را که برای نخستین بار
با نبرد ِ عشق آشنا گردیدم و آن دم گفتم: افسوس!
اگر عشق این باشد، پس چه رنج آورست!
_ جیاکُمو لئوپاردی ـ
شاعر ایتالیایی
امید ِ زنده دیدنت - جیاکُمو لئوپاردی
زین پس، دیگر هرگز امید ِ زنده دیدنت را در وجودم ندارم،
مگر آن هنگام که شبحام، تنها و رها از هر کالبد ِ جسمانی،
از جادّههایی غریب و تاکنون ناپیمونده،
به سوی مکانی عجیب ره سپارَد ...!
_ جیاکُمو لئوپاردی ـ
شاعر ایتالیایی
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ای عشق
ای عشق، ای عشق، از قلبم پر کشیدی! قلبی که در گذشته،
بدانسان گرم و سوزان بود!
شوربختی، آن را در دست سرد ِ خود درهم فشرد
و قلبم در عنفوان جوانی، در سالهای عمر خود، منجمد گردید ...
_ جیاکُمو لئوپاردی ـ
شاعر ایتالیایی
آتش و عشق - جیاکُمو لئوپاردی
این آتش و این عشق همچنان زندهاند!
آن تصویر ِ زیبا، همچنان در اندیشهام تنفس میکند.
همانی که هرگز هیچ لذاتی مگر آسمانی، از آن نصیبم نگردید
و همین، برای رضایت ِ روح و جانم بس است ...
_ جیاکُمو لئوپاردی ـ
شاعر ایتالیایی