جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

سرنوشت ِ خویش - جیاکُمو لئوپاردی

 

 

 

 

 

از سرنوشت ِ خویش ناآگاه بودم و نمی‌دانستم که اغلب

مایل خواهم بود علیه مرگ،

زندگی ِ تهی و اندوهبارم را تعویض کنم ...

 

_ جیاکُمو لئوپاردی ـ

شاعر ایتالیایی

 

نبرد ِ عشق - جیاکُمو لئوپاردی

 

نبرد ِ عشق - جیاکُمو لئوپاردی

 

به یاد می‌آورم روزی را که برای نخستین بار

با نبرد ِ عشق آشنا گردیدم و آن دم گفتم: افسوس!

اگر عشق این باشد، پس چه رنج آورست!

 

_ جیاکُمو لئوپاردی ـ

شاعر ایتالیایی

 

 

امید ِ زنده دیدنت - جیاکُمو لئوپاردی

 

 

 

 

امید ِ زنده دیدنت - جیاکُمو لئوپاردی

 

زین پس، دیگر هرگز امید ِ زنده دیدنت را در وجودم ندارم،

مگر آن هنگام که شبح‌ام، تنها و رها از هر کالبد ِ جسمانی،

از جادّه‌هایی غریب و تاکنون ناپیمونده،

به سوی مکانی عجیب ره سپارَد ...!

 

 

_ جیاکُمو لئوپاردی ـ

شاعر ایتالیایی

 

 

ای عشق

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

 

 

ای عشق

 

ای عشق، ای عشق، از قلبم پر کشیدی! قلبی که در گذشته،

بدانسان گرم و سوزان بود!

شوربختی، آن را در دست سرد ِ خود درهم فشرد

و قلبم در عنفوان جوانی، در سال‌های عمر خود، منجمد گردید ...

 

_ جیاکُمو لئوپاردی ـ

شاعر ایتالیایی

 

آتش و عشق - جیاکُمو لئوپاردی

 

 

 

آتش و عشق - جیاکُمو لئوپاردی

 

این آتش و این عشق همچنان زنده‌اند!

آن تصویر ِ زیبا، همچنان در اندیشه‌ام تنفس می‌کند.

همانی که هرگز هیچ لذاتی مگر آسمانی، از آن نصیبم نگردید

و همین، برای رضایت ِ روح و جانم بس است ...

 

 

_ جیاکُمو لئوپاردی ـ

شاعر ایتالیایی