جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

شانس





دردا که فراق ناتوان ساخت مرا

بر بستر ناتوانی انداخت مرا

از ضعف چنان شدم که بر بالینم

صد بار اجل آمد و نشناخت مرا 


- شوقی ساوه‌ای -


#شعر #شوقی_ساوه‌ای