جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

Watashi ga Motenai no wa Dou Kangaetemo Omaera ga Warui

 

 

 

 

 

See the source image

 

Watashi ga Motenai no wa Dou Kangaetemo Omaera ga Warui

 

 

 

نام انیمه: Watashi ga Motenai no wa Dou Kangaetemo Omaera ga Warui

نام انیمه: 私がモテないのはどう考えてもお前らが悪い!

نام انیمه: No Matter How I Look at It, It’s You Guys' Fault I’m Not Popular!

ژانر: Comedy, School Life

تاریخ پخش: تابستان 2013

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت ها: 12 قسمت + 1 قسمت OVA

استودیو: Silver Link

کارگردان: Shin Ōnuma

شبکه: TV Tokyo

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

لینک های مربوط به انیمه

+ لینک نقد و بررسی، خلاصه قسمت ها

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ معرفی کاراکترهای انیمه // تماشای آنلاین انیمه: سایت

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی – قسمت OVA

+ تصاویر و والپیپرهای انیمه

+ سایت رسمی انیمه

+ لینک فایل تورنت (2.7GB, BDRip, 1080P, Hi10P, RAW)

+ لینک دانلود انیمه (Fr Sub, HD, MP4)

+ اطلاعات بیشتر در: سایت // سایت

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی – قسمت OVA

+ لینک دانلود قسمت OVA (MP4, 80MB, EN Sub)

+ لینک دانلود انیمه (BD, 720P, MP4, EN Sub, 90MB)

+ لینک فایل تورنت (4.14GB, 720P)

 

 

خلاصه داستان (منبع: انیم ورلد)

این داستان کمدی، بخشی از زندگی، حول "توموکو کوریکی" می گردد، دختری که وقتی وارد دبیرستان شد، پیش خودش فکر می‌کرد که باید آدم معروفی بشود. ولی، واقعیت تکان دهنده‌ای در انتظارش بود که به او بفهماند، این حقیقت تلخ و بی‌رحم اصلا شبیه بازی‌های "اوتومه" (بازی‌های عاشقانه برای بازی بازهای زن) ای که انجام می‌دهد، نیست.

 

 

 

 

 

توضیحات من

دلم واسه کاراکتر اصلی می سوزه. خیلی عجیب است هیچ کسی رو نداشته باشی باهاش حرف بزنی. توی مدرسه هم هیچ دوستی نداشته باشی.

 

قسمت سه:

الان بارون اومده، باد شدید، چپترش شکست، رفته یه جا وایستاده تا وضع مناسب بشه. دو تا پسر میان اونجا. این هم طبق معمول قاط زده. داره دری وری میگه. (در تخیلات خودش)

هی وااایییییییییییییییی

دلم واسش می‌سوزه. این همه زور زد تا بتونه جواب بده. ولی اونا تازه می‌پرسن با ما بودی؟

 

قسمت چهار:

واقعا الان مایه یی ننگ شده! توو مترو، شلوغ پلوغ، فکر کرده که مزاحمش شدن. نگو دامنش به میله گیر گیر کرده! حالا که از قطار پیاده میشه ... چقدر تو بدبختی!!!

یااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااا، این دختره چرا این قدر بدشانس، بدبخت، ضایع است! هی واییی، اصلا شد یه بار ضایع نشه.

 

قسمت پنج:

رفته کاپوچینو خریده برای اولین بار. تلخ است براش. برداشته شونصد تا چیز بهش اضافه کرده. حالا ببینم چه گندی می زنی این دفعه.

حالا رفته از این دستگاه ها که عکس میندازه. شونصد تا عکس انداخته، ولی یکی از یکی فجیع تر ... خدا نصیب نکنه یکی مثل این بدبخت باشه.

 

قسمت شش:

همچنان بدبخت و بیچاره و فلک زده!!! رفته کتاب فروشی، یه کتاب ممنوعه برداشته داره نگاه می کنه، یه مقداری مخش تعطیل شده، همون موقع، دو تا گربه رو هم توو خیابون می بینه که عشقولی شدن. دختره رفت اون دنیا دیگه ...

زنگ ورزش، به جای ورزش کردن، به خاطراین که همیشه تنهاست و هیچ کسی باهاش هم تیمی نمیشه، رفته گوشه ی حیاط، با مورچه ها بازی می کنه. مورچه ها بهش حمله می کنن. همه ی جونش پر از مورچه میشه. (خدا نصیب نکنه)

بعد از اون ور، نتونسته همه ی مورچه ها رو از خودش جدا کنه، سر کلاس یه مورچه روو دستش وول وول می خوره. متوجه نمیشه. برای همین پسرهای کلاس که مورچه رو نگاه می کنن، این بچه جوگیر میشه، فکر می کنه بالاخره شانس در خونه ش رو زده و قراره به زودی بین پسرهای کلاس محبوب بشه. (توو خواب ببینی طفلک بدبخت و بیچاره)

آقا یه دونه مورچه نبود که، یه کلونی مورچه با خودش حمل می کرد. آخی آخی. همچین دلم واسه‌ت کباب شده که نگوو. آخرش هم داداش کوچیکه توو خیابون بهش گفت چندش!!!

فعلا که تعطیلات تابستونی قراره شروع بشه و این هیچ دوستی نداره که باهاش به جشنواره و آتیش بازی بره. داره کلی نقش بازی میکنه شاید بتونه توجه یه نفر رو جلب کنه. ولی به نظر من که موفق نخواهد شد. (خدا نکنه آدم این قده بدبخت و فلک زده بشه)

 

 

دیگه حال نداشتم بقیه ی قسمت ها رو بنویسم. سرشار از بدبختی و ضایع بودن و اینا بود. اصلا دلت واسه کاراکتر اصلی کباب میشه!

کلا این قسمت‌های آخر بغض کرده بودم. اشک توو چشمام جمع شده بود.

می‌تونی درک کنی؟ طرد شدگی از طرف کلاس، تنها بودن، این که خودت هم توانایی برقراری ارتباط نداشته باشی ... آدم قلبش می‌خواد منفجر بشه.

نامرئی بودن در مقابل دیگران، حتی با وجود این که خودش نمی‌خواد. می‌خواسته دیده بشه ولی ... برای همه نامرئی است ... خیلی فرق داره با کسی که خودش نمی‌خواد مرکز توجه باشه، خودش سعی می‌کنه در دید جمع نباشه... ولی این بیچاره، نمی‌خواد تنها باشه و هست ...

ژانر رو نوشته کمدی، کجای این انیمه کمدی بود؟ سراسر غم و ناراحتی و دپرسناکی!