نام کتاب: کفشهای آبنباتی || The Lollipop Shoes
نویسنده: ژوان هریس || Joane Harris
مترجم: طاهره صدیقیان
ناشر: کتابسرای تندیس
چاپ اول: 1389
قیمت: 10000 تومان
تعداد صفحه: 543 صفحه
توضیح پشت جلد:
گفتم: «کی مُرده؟ یا این یک رازه؟»
«مادرم وین روشه.»
در جستجوی گمنامی و گوشه ای امن در کوچههای سنگفرش مون مارتر، یَن و دخترانش، رزت و آنی، اگر نه خوشحال، اما با آرامش، بالای شکلات فروشی خود زندگی میکنند.
هیچ چیز غیر عادی آنها را برجسته نمیسازد.
از کیسههای قرمز بالای در خبری نیست.
باد ایستاده است ـ دست کم برای مدتی. ـ
سپس زوزی دولالبا قدم به زندگی آنها میگذارد.
بانویی با کفشهای آب نباتی، و همه چیز تغییر میکند...
اما این دوستی تازه آن چیزی نیست که به نظر میرسد. سنگدل، مرموز و اغواگر.
زوزی دولالبا نقشههای خودش را دارد ـ نقشههایی که دنیای آنها را واژگون میسازد. ـ
و یَن، که تمام زندگیاش به خطر افتاده است، با انتخابی دشوار روبرو میشود: فرار، کاری که بارها انجام داده است، یا مواجهه با خطرناکترین دشمن...
خودش.
توضیحات ویروسی:
این یک رمان دیگه از نویسندهی کتاب شکلات است. من یه لینک از فیلمش رو هم پیدا کردم، که 6 گیگ بود، دنبال یک لینک بهتر میگردم.
داشتم در مورد کتاب میگفتم. باید قبل از خوندن کفشهای آبنباتی، شکلات رو بخونین. ادامهی شکلات است. یه جورایی ممکن است سنگین باشه.
زوزی به طور ناگهانی وارد زندگی وین روشه و دختراش میشه. زوزت چهار ساله شده. و چهار سالی است که از «رو» هیچ خبری ندارن. طبق معمول وین در حال فرار است...
حالا یه جا ساکن شده، میخواد مثل مردم معمولی زندگی کنه. میخواد با یه پیرمردی ازدواج کنه تا شکلات فروشی جدید رو نگه داره. میخواد امنیت داشته باشه... دیگه فرار مردم مهربان، یا اون مرد سیاه رو تموم کنه.
سعی میکنه جادو رو فراموش کنه... ولی انوک داره بزرگ میشه. جادو درش شکوفا شده...
زوزی خونخوار وارد میشه، دور از چشم وین، انوک رو آموزش میده. بهش یاد میده که انتقام چیز خوبی است... بهش یاد میده توو مدرسه سر همکلاسیهاش چه بلاهایی بیاره...
انوک خیلی با استعداد است...
سر و کله ی «رو» پیدا میشه... میفهمه که زوزت دخترش است...
جنگی بین وین و زوزی شکل میگیره... برای بقا، زندگی، به دست آوردن انوک...
وین برنده میشه... دختراش رو حفظ میکنه.