جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

بعد از من



بعد از من


مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس 
که سطری هم از این دفتر نخواندی


گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرشکی هم فشاندی 
گذشت از من ، ولی آخر نگفتی 
که بعد از من به امید که ماندی ؟

فریدون مشیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد