ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تیغ
لیوانی شکسته
و اشک
آنها تمام روز را به سعادت انگبین رشک بردند.
برج ها و دیوار ها
چونان مزدوری
آرامش پلک ها را می شکنند.
اندوه، اوج می گیرد
اندوه، افول می کند
و زندگی
در سایه افت و خیزی چنین
معنی می شود.
بی اندوه
نه تولدی، نه سقفی
هیچ اتفاقی نیست
و ما مجبوریم لحاظش کنیم.
فریادی از پسین دل
هیچ کمکی به هیچ عشقی نخواهد کرد
حتی به رختخوابی نرم
دور از طاعون زده ای
و نه حتی به فاتحی که جنگ را
یکسره برده باشد.
#شعر #پابلو_نرودا