جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

چشمان سخن گو



از بس که غم تو قصه در گوشم کرد.

غم‌های زمانه را فراموشم کرد.


یک سینه سخن به درگهت آوردم

چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد.



- فریدون مشیری –


#شعر #فریدون_مشیری






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد