جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

دل افروز تر از صبح





چه زیباست که چون صبح، پیام ظفر آریم
گل سرخ،
گل نور،
ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید،
د’ر افشان و درخشان
ز آفاق ِ پر از نور، جهان را خبر آریم.

همان‌گونه که خورشید، بر او رنگ زر آید؛
خرد را بستاییم و،
بر او رنگ ِ زر آریم.
چه زیباست، که با مهر،
دل از کینه بشوییم.
چه نیکوست که با عشق،
گل از خار بر آریم.

گذرگاه ِ زمان را،
سرافراز بپوییم.
شب تار  ِ جهان را
فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند،
سخن از شکر آریم.
بیایید،
بیایید،
ازین عالم تاریک 
دل افروز تر از صبح،
جهانی دگر آریم!

 - فریدون مشیری - 

#شعر #فریدون_مشیری




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد