جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

شعبده






فریب زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت؟

که هر که جان و دلی داشت در میان انداخت


- عراقی همدانی -

#شعر #عراقی_همدانی




نظرات 1 + ارسال نظر
سید حمید بروهان یکشنبه 13 آبان 1403 ساعت 14:32 http://salhayebibahar.ir

بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه

تا چو زلفت سر سودا زده در پا فکنم

مشاعره: میازار موری که دانه کش است ... که جان دارد و جان شیرین خوش است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد