جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

کامپیوتر زن است یا مرد ؟

« کامپیوتر زن است یا مرد ؟ »

 

کامپیوتر زن است یا مرد؟

استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید : کامپیوتر مذکر است یا مونث؟

کلیه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر ، مرد اعلام کردند :

1- وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم.

2- با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند .

3- قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند .

4- همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد .

کلیه دانشجویان پسر به دلایل زیر ،  جنس رایانه را زن اعلام کردند :

1- به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد .

2- کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد .

3- کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند .

4- همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید

 

« بهار »

жжжжжжжжжжж жжжжжжжжжжж

 

« دیشب باباتو دیدم آیدا ! »

سلام.

امروز میخوام  نقدی کوتاه بر آخرین ساخته رسول صدر عاملی با نام " دیشب باباتو دیدم آیدا" داشته باشم. آیدا سومین روایت از روایتهای سه گانه صدر عاملی میباشد. روایت اول مربوط به دختری به نام تداعی بود که موضوع فرار دختران از خانه رو مورد بررسی قرار میداد. در ترانه به مشکلات دختری تنها که مورد بیوفایی همسر جوان خود قرار گرفته بود، پرداخته و آیدا در روایت سوم با پدرش رودررو شده که زن دیگر را به همسری گرفته است.

آیدا دختری است که باید این مشکل را به نوعی حل کند. یا باید به مادر خود همه جریان را بگوید که منجر به طلاق آنها میشود ویا اینکه چشم را روی خطای پدر بسته و با موضوع کنار بیاد. تا میانه راه به این فکر میکند که بهتر است همه چیز را به مادر بگوید و پدر خطاکار را به سزای عملش برساند. حتی ساناز بهترین دوست او نیز اورا تشویق به این کار میکند. اما پس از جدال زیاد با خود و با صحبتهای نهایی ساناز که به او میگوید طلاق پدر و مادرش باعث شد او به این راه کشیده شود و دختری طرد شده در نزد دیگران باشد،‌کم کم  تصمیم خود را عوض کرده و به دنبال راه حل بهتر میگردد. حتی در مرحله ای تصمیم به مقابله به مثل میگیرد و با آرایش غلیظ هنگامی که هوا کاملا تاریک شده از خانه خارج میشود تا عقده ای که در وجودش شکل گرفته را خارج کند. اما میفهمد که این راه هم به بن بست منتهی میشود.

 

صدرعاملی در این روایت به خوبی دغدغه خاطر یک دختر را که تازه پا به دوران جوانی نهاده و باید با مشکل بزرگی روبرو شود را نشان داده.

ترانه میتوانست واکنشهای متفاوتی را از خود بروز دهد. اما اکنون زمان نتیجه گیری برای هر سه روایت فرا رسیده است. آیدا به بلوغی رسیده که تداعی و ترانه به آن نرسیده بودند.

در فیلم یک عنصر زائد وجود دارد که تا انتها نیز دلیلی بر حضور او پیدا نمیکنیم. نقش مادر بزرگ آیدا یک نقش کاملا غیر ضروری بود که عملا هیچ تاثیری بر روند فیلم نداشت.

پدر آیدا – شاهرخ فروتنیان- به خوبی در مقام یک پدر نقش خود را بازی کرد. با وجود اینکه وی هیچگاه پدر نشدند.

شراره دولت آبادی در نقش مادری ظاهر شده که ظاهرا رسیدن به امور خانه داری مهمترین وظیفه او میباشد. به طوری که صدای آیدا را در میآورد : "آخه چقدر کار خونه انجام میدی" . از دید آیدا مادر فقط بلد است بشوید و بپزد و به خانه برسد. در حالیکه پدر را کاملا فراموش کرده و هیچ کدوم از کارهای مشکوک او را نمیبیند.

صوفی کیانی در نقش آیدا خیلی خوب کار خود را انجام داده. وسواسی که صدر عاملی در انتخاب نقش ایدا داشت، ‌جواب داد. دفترچه ای که آیدا اختصاص داده تا حرکات مشکوک پدر را در آن یادداشت کند ( سوسک، دلکو، موی بور) از کارهای جالب آیدا بود.

نقش ساناز هم( اسم هنرپیه اش رو فراموش کردم) به خوبی بازی شده. ساناز دختری است که پد رو مادرش از همدیگر جدا شده اند و تلاش او برای آشتی دادن آنها بی نتیجه است. جداشدن پد رو مادر او از همدیگر باعث شده تا از نظر اطرافیان و دوستانشان دختر خوبی نباشد. رفتار، نحوه آرایش و برخوردهای ساناز از سوی دیگران نکوهیده است.

 

و اما زن غریبه که پا به زندگی پدر آیدا گذاشته توسط الهام پاوه نژاد بازی شده. او نیز نقش خود را به خوبی بازی کرده. با حضور ناگهانی آیدا در خیاط خانه غافل گیر میشود. و ایدا که سعی دارد خود را جای ساناز جا بزند ، شناسایی میشود. خانم، عکس آیدا را قبلا دیده و زمانی که آیدا قصد خروج از خیاطی را دارد اورا صدا میزند.

 

به هرحال آیدا از فیلمهای خوبی است که ارزش دیدن را دارد. خصوصا در قحطی فیلم های خوب این روزگار دیدن آیدا رو توصیه میکنم.

 

 

توجه:

شاید در بین خانمها حضور اینجانب کمی جای سوال داشته باشد. اما لازم دیدم که این نکته رو گوشزد کنم که بنده به صورت افتخاری با وبلاگ بد گرلز همکاری میکنم. و حضور دائمی نخواهم داشت.

با تشکر

 « سورنا »

 

жжжжжжжжжжж жжжжжжжжжжж

 

« من که می دونم منظورش چی بود »

 

شنبه:همون لحظه که وارد دانشکده شدم متوجه نگاه سنگینش شدم. هرکجا می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم دراومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کردو گفت: ببخشید . من که میدونم منظورش چی بود. تازه ساعت 5/9 هم که داشتم بورد رو میخوندم اومد پشت سرم شروع به خوندن بورد کرد.آره دقیقا می دونم منظورش چیه. اون میخواد زنه من بشه . بچه ها میگفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم .

 

یکشنبه:امروز ساعت 9 به دانشکده رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانومی پشت سرم نشسته بود و با رفیقش می گفتن ومی خندیدن. تازه به من گفت ببخشید آقا میشه شیشه پنجرتونو ببندین. من که میدونم منظورش چی بود. اسمش رو میدونستم اسمش نرگسه . مثل روز معلوم بود که با این خنده هاش میخواد دل منو نرم کنه که بگیرمش. راستیتش منم از اون بدم نمیاد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم با نرگس هم ازدواج کنم .

 

دوشنبه:امروز به محض اینکه وارد دانشکده شدم سر کلاس رفتم. بعد از کلاس مینا یکی از همکلاسیهام جزوه منو ازم خواست.من که میدونم منظورش چی بود.حتما مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه. راستیتش منم ازش بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم .

 

سه شنبه:امروز اصلا روز خوبی نبود. نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا. فقط یکی ازم پرسید آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟ من که میدونستم منظورش چی بود. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی بود احتمالا استقلالیه .

وقتی جریان رو به دوستم گفتم به من گفت: ای بابا ! بدبخت منظوری نداشته. ولی من میدونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش میشه حالا به کوری چشم دوستم هم که شده هر جور شده با این یکی هم ازدواج میکنم .

 

چهارشنبه:امروز وقتی داشتم وارد سلف می شدم یک مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوره به دانشگاه ما اردو اومدند. یکی از دخترای اردو از من پرسید ببخشید آقا! دانشکده پرستاری کجاست؟ من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستی خودم موندم که چطوراین دختر ساوجی هم منو شناخته و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم هرطور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره از عشق من پیر میشه .

 

پنج شنبه:یکی از دوستای هم دانشکده ایم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد. من که میدونستم منظورش از این نوشابه خریدن چیه. میخواد که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرا قبول کنم .

 

جمعه:امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسی بزرگ خودم رو می دیدم. اجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتم رو توی کاسه عسل فرو میکردم که... مادرم یکهو از خواب بیدارم کرد و گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نانوایی بودم دختر خانومی ازمن پرسید ببخشید آقا صف پنج تایی ها کدومه؟

من که میدونم منظورش چی بود اما عمرا اگه باهاش ازدواج کنم . راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نانوایی بیاد زیاد خوشم نمی آد .

 

شنبه:امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم واومدم که راه بیفتم که مادرم گفت: نمی خواد بری دانشگاه. امروز نوار مغزت آماده است برو از بیمارستان بگیر. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون مردم میگن من مشکل روانی دارم .

وقتی به بیمارستان رسیدم از خانوم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت آقا لطفا چند دقیقه صبر کنید. من که میدونستم منظورش چی بود ...

 

« ویروس »

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

شاخه ی امید :

 

من از مصاحبت آفتاب می آیم ،

 

کجاست سایه ؟

 

 

-          یه نفری -

 

 

آدرس عکس :

 

http://www.monkeyview.net/id/667/stuff/ing_Black_Heart2.jpg

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

شعبه های دیگه :

 

 

« غریب !‌»

 

من در آئینه با تو سخن می گویم :

با تو دارم سخنی –

با تو ای خفته به هر موج نگاهت فریاد !

با تو ام ای همدرد !

با تو ام ای « همزاد» !

با تو ای مرد غریبی که در آئینه به من می نگری !

گوش کن با تو سخن می گویم :

من غریب و تو غریب –

از همه خلق خدا –

تو به من همنفسی –

غیر تو هم سخن و همدل من –

در همه ملک خدا نیست کسی .

های ... ای محرم من !

روی در روی تو فریاد کنم –

تا به دادم برسی .

*

خرم آن لحظه که با دیده ی اشک آلوده –

در تو بگریزم و در « آئینه » با هم باشیم

ساعتی هم سخن و همدل و همدم باشیم .

برق اشک تو در آئینه ی چشمت پیداست

شرم از گریه مکن –

اشک ، همسایه ی ماست .

*

من و تو چون هر روز –

مات و خاموش به مهمانی اشک آمده ایم

در دل ما اشک است –

اشک تنهایی و تنهایی و تنهایی ها

اشک دیدار ستم ها و شکیبایی ها .

*

من و تو خاموشیم

من و تو غمزده ایم

من و تو همدل ماتم زده ایم

 

گوش کن ای همزاد !

با زبان «نگهم» با تو سخن میگویم :

از نگاهم بشنو ، رخصت گفتار کجاست ؟

دل به یاران دروغین مسپار –

واژه ی « یار» دروغ است ، بگو یار کجاست ؟

*

لحظه ی درد دل و موسم دلتنگی ها –

وعده ی ما و تو در عمق دل ِ آئینه است .

بهتر از آئینه ، منزلگه دیدار کجاست ؟

با تو راز دل خود را گفتم

« آنکس است اهل بشارت که اشارت داند »

« نکته ها هست بسی ، محرم اسرار کجاست ؟ »

 

« مهدی سهیلی »

 

آدرس عکس :

 

به مرد بودن / زن بودن خود افتخار کنید

 

 

دلایل محکم برای اینکه به مرد بودن خود افتخار کنید:

1-     همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می‌شود.

2-   مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است.

3-   برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.

4-    در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید.

5-   دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.

6-   جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.

7-   لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.

8-    ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.

9-   همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند.

10-   اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.

11-    رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است.

12-  با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.

13-  وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.

14-  بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید.

15- می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.

16-  حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید.

17-  ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.

18-  ... و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد.

 

و حالا 28 دلیل بسیار محکم برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید:

1-     نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند.

2-    هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد (کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند).

3-   تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند.

4-   مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید.

5-    به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید.

6-    عمرتان بسیار طولانی است.

7-   آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید.

8-   همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید.

9-   هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید.

10-   بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید.

11-    ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد.

12-  عشق و هنر ابداع شماست.

13-  همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید.

14-  از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها بایدبدوند تا به پای شما برسند!.

15- بهشت زیر پای شماست.

16-  اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است.

17-  همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند.

18-  همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید.

19-  به وزنتان اهمیت می دهید و شکمتان جلوتر از خودتان وارد اتاق نمی شود.

20- همیشه مقداری پول برای روز مبادا دارید که جز خودتان هیچ کس از جای آن خبر ندارد.

21-  مجبور نیستید از این خانه به آن خانه بروید و خواستگاری کنید، مثل خانمها در خانه می‌نشینید تا دیگران با کلی منت و خواهش و التماس و گل و هدیه!!! از شما اجازه ی حضور بگیرند.

22- می‌توانید موهایتان را بلند یا کوتاه کنید و هر نوع لباسی که دوست داشتید بپوشید از شلوار تا دامن... و هرنوع کفشی را بپسندید به پا کنید از اسپرت تا پاشنه سه سانتی و بالاتر.

23- مجبورنیستیدبارهای سنگین را جابه جا کنید یا تن به مشاغل سخت و پایین بدهید چراکه شما یک خانم هستید!.

24- حق تقدم با شماست.

25- مرد از دامن شما به معراج می رود.

26- هرگز از فرط خشم نعره نمی کشید و از فرط حسادت کبود نشده و خون راه نمی اندازید.

27- نیم بیشتر صندلی های دانشگاه ها را شما تصاحب کرده اید.

28- ضعیف کش نیستید و دق و دلی رئیس اداره تان را در خانه خالی نمی کنید.

... و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید .

 

منبع: ؟؟؟

 

 

 

اقسام رنگ

 

اقسام رنگ

 

بطور کلی رنگها به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: رنگهای خنثی، رنگهای گرم و رنگهای سرد

رنگهای خنثی:  سیاه،سفید،خاکستری، بژ،  قهوه ای

رنگهای خنثی رنگهایی هستند که در طیف رنگی وجود نداشته و از ترکیب رنگهای دیگر بوجود می آیند و می توانـنـد اثرات مـثـبت یا منفی داشته باشند. سفید واقعا" یک رنگ نیست بلکه عدم حضور رنگ بشمار میرود و نـشـانگر خلوص و پاکی است. از طرف دیگر مشکی نشانه قاطعیت، الزام و رسمیت می باشد.

رنگهای   قرمز،نارنجی،زرد،سبز چمنی، ارغوانی

رنگهای گرم محرک سیستم عصبی بوده و احساسات را تشدید می کنند. این دسته از رنگها بوضوح قابل رویت بوده و موجب جلب توجه می گردند.

رنگهای سرد 

آبی،بنفش،فیروزه ای، سبز مایل به آبی، سبز   

رنگهای سرد رنگهایی ملایم هستند که اثراتی آرام بخش دارند. آبی روشن می تواند نشانه صلح و دوستی و آسـایش خاطر، و آبـی تیره نشـانگر قـابلیت اعتماد و درستی باشد.

قرمز- سختی، نیرو و خوش اقبالی

ارغوانی- اختیار، قدرت و سلطنت

آبی- روشن: آرامش،آسودگی خاطر - تیره: قدرت،صداقت، پشتکار

 سبز- جوانی و طبیعت، قدرت شفا بخشی و التیام

زرد- پدیداری و رویت، خطر و اخطار

نارنجی- گرمی، حرارت، رضایت و خوشحالی

 قهوه ای- خاکی بودن، محکمی، استواری و قابلیت اعتماد

 مشکی- قدرت، اختیار و استقلال

 سفید- پاکی، خلوص، قدرت، صلح و دوستی

رنگ و زندگی شخصی

رنگ و زنان

 زنان نسبت به افرادی که به رنگ آبی لباس می پوشند احساس راحتی و اعتماد بیشتری می کنند.

 برای همسرتان یک شاخه رز قرمز به نشانه عشق و علاقه بفرستید.

  برای زنانی که صرفا" رابطه دوستی ( و نه عشقی ) دارید رز زرد بفرستید.

 یکی از اتاقهای نشیمن خانه خود را با رنگی خشن و پر رنگ مانند قرمز تیره رنگ کنید تا نشانه قدرت و انرژی شما نزد همسرتان باشد.

رنگ آمیزی اتاق خواب به رنگ سبز می تواند نشانه جوانی و طبیعت باشد.

رنگ و خانه

  بکاربردن رنگهای سرد برای اجزای اتاق خواب ( تخت خواب، ملافه ، پتو...  ) مکانی بدور از استرس و آرامش بخش را برای خوابی شیرین برای شما فراهم می کند.

  دیوارهای اتاق خواب را برای ایجاد آرامش به رنگهای سرد و ملایم مانند آبی یا آبی مایل به سبز رنگ آمیزی کنید.

قراردادن کوسن ارغوانی روز مبلمان با رنگ خنثی می تواند نشانه قدرت، توانگری و ثروت بوده و  برانگیزنده تخیلات باشد.

رنگ و لباس

 لباسهای معمولی با رنگ سبز یا زرد موجب جلب توجه می شوند. پیراهن یا ژاکت آبی تیره رنگ می تواند علامت قابلیت اعتماد باشد.

 لباس ورزشی تمام خاکستری و خسته کننده خود را کنار گذاشته و برای راحتی اعصاب خود از رنگهای تیره تر یا روشنتر استفاده کنید.

 لباس سراسر قهوه ای ممکن است شیک بنظر برسد اما خسته کننده و یکنواخت خواهد شد. افزودن کمی رنگهای سرد یا گرم مانند زرد، طلایی یا سبز باعث درخشانتر شدن ظاهر و فرایندهای ذهنی شما خواهد شد.

رنگ و اتومبیل

          اتومبیل مشکی نشانه تمایل به گمنامی است.

           برخی رنگهای بخصوص از آبی و قرمز حاکی از خود نما بودن راننده است.

           رنگ زرد و نارنجی دلالت بر ورزشکار بودن شما میکند.

         انتخاب رنگ نقره ای یا طلایی می تواند بیانگر ثروت و دارایی باشد.

رنگ و زندگی حرفه ای

رنگ و لباسهای اداری

       لباسی به رنگ خاکستری تیره، مشکی یا آبی سیر بپوشید تا شخصی موفق، آگاه و جدی بنظر برسید.

   پیراهن سفید و ساده احترام و رسمیت را برای شما به ارمغان خواهد آورد.

  پیراهن بژ و یا غیر سفید چهره محافظه کارانه ملایمتری را از شما ارائه خواهد نمود.

رنگ و دفترکار

    کارتهای ویزیت و سربرگها بهتر است به رنگهای خنثی تهیه شوند. رنگهای سفید و بژ معمولا" نسبت به رنگهای دیگر راحت تر خوانده می شوند.

  دیوارهای آبی کمرنگ نسبت به سفید بیشتر تولید آرامش نموده و بیشتر جلب توجه می کند.

  اسباب اثاثیه زرشکی یا ارغوانی تیره محیط کار شما را مجلل و سلطنتی جلوه خواهد داد.

  برای اجناس تبلیغاتی، وب سایتها و نشانهای ترفیعی از رنگهای خشن و گیرا استفاده کنید تا موجب جذب بیشتر مشتریان گردد. برای خوانایی بیشتر، رنگ مشکی را در چاپ متون بکار ببرید.

اکنون که ایده هایی برای چگونگی استفاده از رنگها در ذهن شما شکل گرفته، لازم است با برخی از روشهای تاثیر گذاری رنگها در زندگی نیز آشنا شوید.

ارتباط و وابستگی

اگر دقت کرده باشید لباس افراد پلیس و نظامی معمولا برنگ آبی یا سبز تیـره انتخاب می شود چون این رنگها نشانه قدرت و  ابهت میباشند. در بیمارستانها معمـولا" از ملافه و البسه سبز کمـرنـگ استفاده می شود چراکه این رنگ اثری تسکین دهنده و آرامش بخش دارد.

مزایای تبلیغاتی

رستورانها و اغذیه فروشیها اغلب برای جلب توجه بیشتر از رنگهای قرمز و زرد استفاده می کنند. این گونه رنگها بوضوح دیــده می شوند و بـیشتر بـه یاد مردم می مانند. اکثر شرکتهای بزرگ آرم محصولات خود را با رنگهای مذکور طراحی و ارائه می کنند.

استفاده در طراحی

معمولا دکـمه هـای حـسـاس و اعـلان خـطر  و یـا اهرم های توقف اضطراری برنگ قرمز   می باشند برعکس رنگ سبز نشانه عبور و امنیت است. در طراحی بسیاری از وسایل بـکـاربـردن رنگهای مختلف در قسمتهای گوناگون برای گـویـاتر سـاخـتـن وضـایف، امـری اجتناب ناپذیر است.

در وب سایتها و نوشتارهای تبلیغاتی هنگامیکه بخشی از کلمات با رنگ زرد نمایان گردند بیشتر نظر ما را بخود جلب کرده و باعث میشود توجه بیشتری به آن قسمتها بنماییم.

معمولا" رنگ سبز ما را به یاد یک موقعیت دوستانه و بدون خطر می اندازد و این یکی از متداولترین موارد استفاده رنگها در تاثیر گذاری روانی روی افراد است.

زندگیتان را رنگی کنید

اگر تا حال زنگی شما خالی از رنگهای گوناگون و شاد بوده و تــوجهی به استفاده از رنگها نمی کردید، بهتر است شروع کنید. شـرکتـهای تـبلـیغاتی و تـاجران بـاهوش از روانشانسی رنگها برای تاثیر گذاری روی شما بهره می برند، شما نیز باید برای تاثیر گذاری در زندگیتان از رنگها استفاده کنید. درک اینکه هر رنگی چه معنی دارد، نقطه آغاز خوبی است. با بکارگیری رنگها زندگی خود را شیرین تر و رنگی تر نمایید

 

لینک مطلب

 

از شیر پاکتی تا جون ِ پسرهای فضول

 

از شیر پاکتی تا جون ِ پسرهای فضول

 

 

دخترها هم مثل پسرها برای خودشون عالمی دارند، یک دنیا پر از حرف و حدیث و قصه و گاهی هم شایعه و به دنبالش یک هیجان کاذب و باقی قضایا.

اما جالب ترین دسته دخترا هم دخترای دانشجواند. همون دخترایی که توصیف شون توی یه بند از حرفای یه آقا پسر دانشجو، این جوری تبلور پیدا می کنه که میگه: " اکثر حرفای مردم قابل تامله، آخه چی اصلاح شده که از این انتظارای بی خودی داشته باشیم که جوونا همه سالم بمونن، دیگه وقتی راه می رن حرف نزنن، اگه ذاتشون خوبه دیگه پا پس نزنن، همه چیز نرماله و به چیزی دست نزنن و... "

خلاصه یه دنیا دارند پر از خاطرات و خطرات! نه نه، اشتباه ننوشتم، حواسم بود، دقیقا ً منظورم خطراته، جمع خطر و دقیقا ً به علت وجود همین خطرات و نا امنی هاست که اگه کیف تک تک این موجودات نازنین رو بگردی – البته اگه شما دختر نباشید، محاله که قادر به انجام همچین ریسکی باشید – همه رقم وسایل و آلات دفاعی پیدا می کنی، خب طفلک ها گناهی که ندارن، جامعه پر از گرگه، گرگ های دندون تیز و پنجه تیز و فلان تیز و غیره است، گرگ هایی که زبون آدمیزاد حالی شون نیست: " ولم کن و بذار برم و اتوش خراب شد و آخه ما از خانواده نجیبی هستیم " و این حرفا به گوششون غریبه ست و اینجاست که دخترا به ناچار به دو مرحله عملیات استراتژیک و پدافندی متوسل می شن.

مرحله اول: " آقا میشه لطفا ً دست از سرم بردارید؟! "

اگر پاسخ مثبت بود که خب اون طرف دستش را از سر این طرف بر می دارد و می رود دنبال گردو بازی اش و اما اگر مثل اکثر اوقات مرحله اول موثر واقع نشد ؛

مرحله دوم: " پس بیگیر که اومد... گروپ! "

که معمولا ً صوت ایجاد شده " گروپ " در این مرحله با کمک ابزار آلاتی هم چون چاقو، پنجه بوکس، نانچیکو، لنگه کفش، شیشه اسید، آر پی جی و وسایلی از این قبیل تولید میشه که در اکثریت موارد کارساز نیز هست.

ولی این وسایل تنها ابزار آلات غیر متعارف کیف دستی خانم ها و دخترا نیست و فقط باید دلی پر جرات، روی ِ زیاد، دوگوله ای خط خطی شده و فضولی بیش از حد داشت و دید آن چه را که در وهم ناید. بله دیگه، ما دخترا اینیم یعنی راستش رو بخوای یه کاری کردن که ما این باشیم. از شیر پاکتی تا جون ِ همین پسرای فضول، تو کیف ما پیدا میشه: نخ و سوزن، آینه و مسواک، فال حافظ و آدامس، ناخن گیر و سوهان، اسپری و ادکلن، قیچی، لواشک و قرص، لیوان و جوراب یدکی، زیور آلات و واکس، واکمن و CD و دیسک من، نوار کاست و نوارهای تر و تمیز، دوربین، شماره تلفن های فلان و غیر فلان، عکس خانوادگی و غیر خانوادگی، جعبه لوازم صافکاری، مهر و تسبیح و چفیه و انواع  و اقسام ادعیه، سکه 20 ریالی و 10 ریالی، چک مسافرتی و گاهی موبایل و گاهی تر هم سوئیچ یک عدد 206 ناقابل و از این جور چیزهایی که کم و بیش تو کیف همه دخترای گل پیدا میشه. که البته هر چند وجود بعضی هاشون واقعا جزو نیاز های حیاتی به شمار می یان، اما خود من در ضرورت بعضی های دیگه شون یه خورده ( به توان n ) شک دارم!

اما در هر صورت اگر تمام اینها را کنار هم بگذاری، می بینی که بالاخره هر چی باشه، ما دختر ِ مردمیم دیگه، نه؟!!

 

 منبع: نشریه اکسیژن 


 

سکس در اسلام

 

« سکس در اسلام »

 

بعضی گمان و تصورشان این است که اسلام مسئله غریزه جنسی و ارضاء شهوت را که در اصطلاح سکس نامیده میشود بکلی تخطئه کرده و فقط امر به معنویات نموده است و خلاصه بطور کلی پدر کشتگی دیرینه ای با مبحث شهوت داشته و لذا امر به پرهیز و فرار از آن داده است. درحالیکه این تصور بطور کل غلط می باشد و بدون شک کسانی که چنین فکری را به اسلام نسبت می دهند دو دسته بیشتر نیستند یا معاندین اسلام هستند که اینان با ذبح کردن دستورات اسلام و نسبت دادن غلط میخواهند مرزهای اعتقادی را نابود کنند تا بیشتر به شهوترانی بپردازند و یا ناآگاهان از اسلام هستند که بدون اطلاع از اسلام چنین حرفهائی را میزنندچرا که اسلام هم برنامه ای به عنوان سکس دارد وقابل توجه که : تنها مذهبی است که اینقدر دقیق درباره سکس بحث کرده و حتی وارد جزئیات آنهم شده است ، البته بله ، تنها نکته این است که کلمات و الفاظ فرق دارد و در اسلام به جای کلمه سکس ، کلمه زناشویی پر رنگتر است. لذا برای اینکه هم جواب معاندین داده شود و هم دوستانی که متوجه نیستند آگاه شوند بحث سکس در اسلام را مطرح میکنیم: اولا معنا و تعریف سکس چیست: سکس ( sex ) کلمه انگلیسی است که معادل معنای آن در فارسی ارضاء جنسی و برآورده کردن نیاز جنسی است در حالیکه این کلمه در نزد عده ای بمعنی ولنگاری و شهوترانی جلوه نموده و این تصور ، ملکه شده که هر جا کلمه سکس برده شد یعنی ولنگاری جنسی. البته شاید نحوه برخورد بشر غربی از این کلمه باعث چنین تصوری شده است ثانیا اسلام نه تنها به مسئله سکس و ارضاء شهوت کم توجه نبوده بلکه بیشترین توجه و دقیق ترین توجهات به این مقوله از سوی اسلام و خصوصا مذهب شیعه بوده . دوستان باید بدانند که اسلامی که به کوچک ترین نیازهای ما همچون خوردن و خوابیدن و نگاه کردن و حرف زدن و.... توجه داشته و برای آن بهترین برنامه ها را مطرح نموده بعید است که در مورد چنین مسئله مهمی ، بی توجهی یا کم توجهی داشته باشد . و همین قدر بدانید که اسلام شهوت را نه تنها منفور نمیداند بلکه آنرا جزء امور طبیعی انسان میداند و حتی کسانی را که از آن بهره درست نبرند و به آن بی توجه باشند مورد بازخواست قرار میدهد . بطور کل اسلام هم از آنانی که به کلی مبحث غرایز جنسی را همچون مسیحیت و راهبان تخطئه کرده و سفارش به دوری از آن میکنند . و هم از کسانی که چون یهود در آن افراط نموده و بشر را خلاصه در شهوت میدانند تبری جسته خوب است بحث را در دو قسمت مطرح کنیم : 1. توجه اسلام به غریزه جنسی 2 . نکوهش افراطیون توجه اسلام به این مهم : ما گوشه ای از توجهات اسلام به این مسئله را در اینجا بیان میکنیم . 1) شاید شما خوانده یا شنیده باشید که به پیامبر اکرم ( ص ) خبر دادند سه نفر از صحابه شما به بیابانها رفته و به عبادت مشغول شده و از زنان خود دوری گزیده بطوریکه زنان آنها متعرض اینکار شده اند . پیامبر وقتی این راشنید به مسجد رفتند و مردم را جمع کردند و فرمودند شما را چه میشود ، من که پیامبر شما هستم سه چیز را دوست دارم و از آن بهره میبرم و آنان زن و عطر و نماز می باشند . حال سئوال اینست که : این حدیث چه چیزی را میرساند؟ مگر نه اینکه پیامبری که آنهمه فضایل وکمالات دارد از این مسئله اینگونه یاد میکند تا به ما بگوید نیاز جنسی جزء طبیعیات انسان است و نباید از آن فرار کرد .و کسی که با همسرش همبستر میشود هیچگاه از معنویت دور نبوده و نخواهد بود . گرچه هدف خلقت لذت بری حیوانی نیست اما اسلام آنقدر مسئله را ظریف و لطیف مطرح کرده که میگوید : اگر تو همان لحظه ای که خودت را ارضاء میکنی و با جفت خویش همبستر هستی ، اگر این لحظه و آن حالات را فقط در مسیر لذت بری و خوی حیوانی وشهوت قرار بدهی جز همان شهوت چیزی عایدت نمیشود اما اگر آنرا جهت الهی بدهی هم لذت بری وارضاء شهوت نموده ای وهم عبادت و بندگی 2) در جای دیگری داریم که پیامبر به علی (ع) که از او عابدتر در دنیا نداریم چنین سفارش میکند که :یا علی جان هر گاه خواستی با همسرت همبستر شوی فلان ساعت و فلان وقت و فلان زمان و مکان و با این شکل و این نحو همبستر شو . و در آن هنگام این امور را انجام بده که اگر چنین کردی چنین وچنان خیری به تو میرسد و در آن هنگام چنین اموری را انجام نده که اگر انجام دادی چنین و چنان بدی به تو میرسد .( متن کامل روایات در بخش دوم مقاله مطرح خواهد شد )حال سئوال میشود آیا این اهمیت ارضاء شهوت در اسلام نیست که پیامبری با آن عظمت به علی (ع) آن یگانه عابد و زاهد حقیقی روزگار چنین میگوید که علی به وقت نزدیکی چنین کن و چنان نکن. ما اگر اهل مطالعات دینی بشویم می بینیم که در روایات ما چقدر درباره شب زفاف دستور آمده است و شاید کسی که از دین تصور خشک داشته باشد وقتی آنرا بخواند تعجب کند که چقدر اسلام به جزئیات به اصطلاح سکس دو زوج توجه کرده و برای همه آن جزئیات دستور داده است 3) غیر از این دو نکته : سئوال مطرح میشود که مگر اصلا خداوند در هستی چیزی خلق کرده است که بیخود باشد ؟مگر میشود خدای حکیم چیزی خلق بکند که هیچ فایده ای بر آن مترتب نباشد ؟ یقینا که چنین نیست و هیچ ذره ای در عالم خلق نشده مگر فایده ای داشته باشد حتی همان چیزهائی که ما گمان میکنیم هیچ فایده ای ندارد می بینی که سر جای خودش خیلی هم با فایده و مهم هست . پس باید دانست که شهوت فایده خاص خودش را دارد و اگر مهم و ضزوری نبود خلق نمیشد و در خلقت بشر لحاظ نمیشد . اما این که چگونه از آن باید استفاده کرد جای بحث است که گوشه هائی از آنرا درضمن بخش دوم مطرح میکنیم نکوهش افراطیون سکس: همان طوری که اسلام استفاده از سکس حلال را درست و با ارزش میداند به همان اندازه بلکه شدیدتر از سکس حرام تبری میجوید و انجامش را بر خلاف خلقت بشر معرفی میکند و آنرا به حیوانات نسبت میدهد و میگوید کسانی که به سکس حرام روی می آورند تازه کار حیوانی میکنند چرا که این حیوان است که در سکس مرز نمی شناسد و با هر مخالف از جنس خود نزدیکی میکند و هیچ ککش هم نمیگزد .البته در مواردی بوده که بعضی حیوانات هم ، از این سکسی که در بین دیگر حیوانات است و در قرن بیستم هم انسانها گرفتار آن شده اند حیا میکنند چنانکه امیر المومنین میفرماید : در کلاغ صفتی است که هنوز کسی جماع و آمیزس او را ندیده است . برای واضح شدن مطلب باید یک ذره دقت کرد. در یکی از همین سایتهای ترویج سکس غیر معقول و غیرمشروع نوشته بود که ((ما باید به مردم بگوئیم که سکس مثل غذا خوردن است پس همانطوری که به غذا خوردن کسی گیر نمیدهند باید به سکس مردم هم گیر ندهند و بگذارند دختر و پسر راحت سکس داشته باشند )) . اما اینکه سکس جزء طبیعیات بدن بشر است و مثل غذا خوردن در دایره ملزومات بدن قرار میگیرد هیچ حرفی نیست ولی باید توجه داشت به همین دلیل که سکس جزء طبیعیات سیستم بدن است نباید رو به سکس حرام و به تعبیر قرآنی سکس حیوانی آورد چرا که طبیعیات بدن در یک شرایط خاص بارور میشوند و مفید واقع میگردند و اگر آن شرایط را نداشته باشند ، نه تنها باعث رشد انسان که نخواهند شد بلکه باعث عقب ماندگی هم میشوند. به عنوان مثال همین غذائی را که این آقایان مطرح کرده اند ، سئوال میشود درست است که شما نیازمند به غذا خوردن هستید و ناچار از آن ، اما آیا هر غذائی را میخورید: اگر در ظرف غذای شما خون یا چیز نجسی بیفتد حاضر میشوید با وجودی که گرسنه هستید آنرا بخورید ؟ یقینا نه . شما آنجا حاضرید که گرسنه باشید اما نجس خوری و کثافت خوری نکنید مگر اینکه جان شما در خطر باشد و اگر نخورید از دنیا میروید.سئوال میشود آیا شما در هر زمان و هر وقتی غذا میخورید یا اینکه زمان مشخص و معلومی دارد وآن زمانی است که گرسنه میشوید ؟ یقینا خواهید گفت وقتی که گرسنه میشویم و آن همان صبح وظهر وشب است . آیا درهر موقعیتی غذا میخورید مثلا در حالی که در خیابان راه میروید و یا سوار اتوبوس هستید ؟ یا در حال نطق وسخنرانی هستید ؟ یقینا باز هم خواهید گفت خیر ، چرا که این یک قاعده عقلی است و ربطی به دین ومذهب ندارد که : هر سخن جائی و هرنکته مکانی دارد ، یعنی هر چیز باید به وقت خودش باشد . اگر میوه را قبل از رسیدن بچینید بی شک کال است و اگر دیرتر از وفتش بچنید یقینا ترش و خراب میشود مقوله سکس هم همینگونه است ، شما که برای طبیعی جلوه دادن ولنگاری و شهوترانی مثال به غذاخوردن میزنید و میگوئید چون طبیعی است به آن گیر نمیدهند ، به شما میگویم چطور در غذا خوردن شرایطش را مراعات میکنید چطور هر غذائی را نمیخورید و در هر مکانی و هر زمانی دهان نمیجنبانید اما در سکس هیچ قاعده ای را مراعات نمیکنید و به اینجا که میرسد تاسی از حیوانات میکنید و تازه اسم آن را هم تمدن میگذارید. شما که با وجود گرسنگی غذای مخلوط به چرک وکثافت را نمیخورید پس سکس مخلوط به حرام و با غیر همسر را هم باید ترک کنید و از آن دوری بجوئید چرا که این گونه سکس هم ، کثیف و آلوده به نجاست است به طوری که در روایات است وقتی زنا صورت میگیرد بوی گند زناکار عرش را متزلزل میکند و ملائکه از بوی گند زناکار عذاب می بینند . شما که در هر مکانی غذا نمیخورید وقائل به مکان خاص خودش هستید چگونه در مسئله ارضاء جنسی مکان نمیشناسید و امر میکنید باید آنرا آنقدر طبیعی جلوه بدهیم تا در هر مکان ولو خیابان و کوچه _ چنانکه در غرب چنین است _ خود را ارضاء کنیم. در حالیکه به قول امیر المومنین کلاغ از این شیوه شما خجالت میکشد و هنوز کسی ارضاء کلاغ را در ملاء عام ندیده است بله اسلام با ارضاء جنسی مشکل ندارد با سبک وسیاقش مشکل دارد . اسلام میگوید سبکی که شما در پیش گرفتید سبک حیوانی است و این در شان انسان با آن هدف بزرگ خلقت که رسیدن به کمال و خوبی مطلق که خداست نمی سازد شما چگونه به این جا رسیدید که پس از میلیونها سال از خلقت تازه به فکر این افتادید که همچون حیوانات سکس داشته باشید .و اسم این عقب نشینی از اصل بشریتتان و پیشرفت به سوی خوی حیوانات را تمدن و رشد میگذارید.بگذارید برای پایان این بخش داستانی را برایتان بنویسم تا مغرضین بدانند که خوی حیوانی دارند و به قول قرآن از حیوان هم پست ترند ( اولئک کالانعام بل هم اضل ) و دوستانی هم که اطلاع ندارند ولی فطرتی پاک و بی عناد دارند آنها هم پی به مسئله ببرند که اسلام از سکس نهی نکرده بلکه از سکسی که موجب پستی انسان و ذلت انسان است نهی کرده که گاهی مثل همین داستان حیوانات هم از آن خجالت میکشند و سنگینی بار آنرا تحمل نمیکنند اما داستان : شما میدانید یکی از سکس های حرام ، سکس با محارم غیر همسر است یعنی سکس با مادر و خواهر و... که متاسفانه دنیای غرب و انسانهای بی حیاء حتی آن حریم را شکسته و مرزی را در این موضوع مراعات نکرده اند . چرا که محارم هم در مسئله سکس مثل زن اجنبی وغیر محرم هستند . در کتاب دمیره الحیوان آمده است که شخصی که صاحب تعدادی شتر بود بچه شتری _که به آن هاشی میگویند _ را به مادرش ترقیب وتحریک میکرد ولی بچه شتر حیا میکرد و از جمع شدن با مادرش امتناع میکرد تا اینکه این شخص چشمان این هاشی را می بندد تا جائی را نبیند و سپس او را تحریک وترغیب به مادرش میکند و از آنجائی که بچه شتر نمیبیند و خوی شهوترانی حیوانی هم دارد با مادرش جمع میشود و نزدیکی میکند . اما وقتی صاحب او چشمانش را باز میکند و بچه شتر می بیند که با مادرش جمع شده است چنان شرمگین و عصبانی میشود که بی درنگ ابتدا آلت تناسلی خود را با دندانهایش میکند و خون از آن جاری میشود و سپس خود را بروی صاحبش که باعث چنین عملی بوده میاندازد و آنقدر خود را روی او نگه میدارد که آن شخص زیر دست وپای این بچه شتر له میشود و می میرد بله این داستان عبرتی است برای کسانی که اهل فکر باشند که بیندیشند چگونه حیوانی از سکس غیر متعارف رنج میبرد و خود و صاحبش را هلاک میکند ، اما این موجود دو پای حریص هیچ مرز و محدوده ای را سالم نگه نمیدارد و قصد خراب کردن همه دیوارهای عصمت است.

 

 

نوشته شده توسط : « یه نفری »

با تشکر از : گروه علی ولی الله

 

 

عجب!!!

 

 

 

 

http://www.hidoctor.ir/wp-content/uploads/2016/12/khastegari.jpg

 

« عجب!!! »

 

سر جلسه خواستگاری ... بعد از نیم ساعت سکوت!

مادر داماد: ببخشید کبریت دارین؟

خانواده عروس: کبریت؟ کبریت برای چی؟!!

مادر داماد: والا پسرم می خواست سیگار بکشه ...

خانواده عروس: پس داماد سیگاریه ...؟!

مادر داماد: سیگاری که نه ... والا […] خورده؛ بعد از […] سیگار می چسبه ...

خانواده عروس: پس […] هم هست؟!

مادر داماد: الکی که نه والا قمار بازی کرد ... باخت! ما هم […] دادیم بهش که یادش بره!!

خانواده عروس: پس قمار هم بازی می کنه ...؟!

مادر داماد: آره ... دوستاش تو زندان بهش یاد دادن ...

خانواده عروس: پس زندان هم بوده ...؟!

مادر داماد: زندان که نه ... والا معتاد بوده؛ گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن ...

خانواده عروس: پس معتادم بوده ...؟!

مادر داماد: آره ... معتاد بود؛ بعد زنش لوش داد ...

خانواده عروس: زنش؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

 

نتیجه اخلاقی: همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین ...!

 

 

 

 

می گویند خانم ها؛ می گویند آقایان

 

می گویند خانم ها؛ می گویند آقایان

 

می گویند خانم ها :

همانند رادیو، هر چه می خواهند می گویند، ولی هر چه بگویی، نمی شنوند.

مثل شبکه اینترنت، از هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند.

همانند موتور گازی پر سر و صدا و کم طاقت هستند.

مثل رعد و برق اول برق چشمانشان می رسد، بعد رعد صدایشان.

همانند کنتور برق هر از چند سالی یک بار سن آنها صفر می شود.

خانم ها زرنگ هستند، در جنگ پیروز می شوند، ولی جایزه صلح را می گیرند.

 

می گویند آقایان :

مثل مخلوط کن هستند، در هر خانه یکی از آنها هست، ولی نمی دانید به چه درد می خورند!

همانند آگهی بازرگانی هستند. حتی یک کلمه از چیزهایی را که می گویند، نمی توان باور کرد.

مثل سیمان هستند، وقتی جایی پهن شدند، باید با کلنگ آنها را از جا بکنی.

مانند طالع بینی مجلات هستند، همیشه به شما می گویند چه بکنید و چه نکنید. معمولا ً اشتباه می کنند.

مانند جای پارک هستند. خوب هایشان قبلا ً اشغال شده و آنهایی که باقی مانده اند، یا کوچک هستند یا جلوی منزل مردم.

مثل پیکان دست دوم هستند ارزان و غیر قابل اطمینان.

 

منبع : گاهنامه ی دانشجویی « آوا »، نشریه ای برای دختران

صاحب امتیاز : بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران سما

 

===

 

سلام به همه ی برو بچ! حال و احوال برفی تون چه طور بید؟ خوبین؟ امروز اینجانب، کنکور داشته بیدم! اینقده خونده بودم که نفر اول می شم! شک نداشته باشین.

تحول رو کف کردین؟ چه طوره؟ باید به خاطر قالب از « اشک مهتاب » تشکر کنم! اینجا رو روبه راه کرده فعلا ً. یه نموره لینک ها رو باید درست کنم و همین طور آرشیو رو! ولی نگران نباشین. ( می دونم نیستین. ) سعی می کنم زیاد وراجی نکنم. چون خودم هم حوصله ندارم.

کلی ذوق زده شدم وقتی دوباره وبلاگ « اعترافات یک متهم » رو پیدا کردم، چون فیلتر شده بود، بعد من نمی دونستم که به یه آدرس جدید منتقل شده، کلی کیف کردم.

« آلبالو » هم بالاخره بعد از N قرن، دوباره وبلاگش رو آپدیت کرده و یه متن خیلی قشنگ نوشته ( البته مثل همیشه ) به اسم « سایه روشن »

« نیک » هم کامپیوترش رو فروخته و رفته، معلوم هم نیست که دوباره کی بخواد برگرده!

قرار بود زیاد وراجی نکنم.

 

چون شاید یه کم تنبلی کنم و دیر بیام آپدیت کنم، بهتره از حالا یه سری مناسبت ها رو تبریک بگم.

 

3 دی : ولادت امام رضا (ع)

4 دی : میلاد حضرت عیسی مسیح ( ع )

 

فقط 2 هفته تا کریسمس مونده، امیدوارم که کلی برف بیاد!

خداحافظ!

 

نوشته شده توسط ویروس – 27 آذر 83