ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سایه ها – سمانه متولی
نام کتاب: سایه ها
نویسنده: سمانه متولی
ناشر: نشر اوحدی
تعداد صفحات: 300 صفحه
نوبت چاپ: چاپ اول - 1389
+ خرید اینترنتی – خرید اینترنتی
داستان (منبع)
گم شدن در خطوط کج زندگی استعداد زیادی نمیخواهد، همه ما کم یا زیاد این توانایی را داریم، که دیر یا زود با تلخترین حوادث کنار آمده و پذیرای حقایق شویم. من، قادر بودم تمام عمر عاشق باشم، حتی با این امید عبث، که در پایان بینهایت، دوباره با او خواهم بود. و خوشبختترین آدم روی زمین باشم، اگر او میخواست. نه برای بودن در کنارش، برای اینکه دوستش داشته باشم... تمام احساسم مرده بود، نه به این خاطر که او نخواسته یا من این توانایی را نداشتم. تنها به این دلیل که من هم مثل همه آدمها، موجودی زمینی بودم با خواستهای زمینی نه بیشتر.
پ.ن: تا من باشم رمان ایرانی نخونم. اینقده داغونممممم که نگووو! آخه چرا دقیقا باید پشت سر اون کتاب قبلی (از طرف او)، یه همچین داستانی بخونم. الان پاک روح و روانم به فنا رفته. به همین راحتی.