به ابدیتی غریب دچار میشوی
برای چه کسی میخوانی؟
اصلاً در انتظار چه کسی میخوانی؟
شاید از انتظار سکههای پرتاب نشدهای که در جیبهایشان گندیده است!
هی! «دل خوش سیری چند»؟ 1
اینجا کسی برایت کف نخواهد زد
مطمئن باش!
اصلاً تو چطور جرأت میکنی این نگاههای سنگین را سبک بشماری!
این ستارههای آسمان گم، هنرمندتر از آنند
که از هر انگشتشان
هزار هنر ببارد!
اینها میتوانند،
جسارت تو را بیرحمانه ببلعند
و بعد با کمی آب دهان و قصاوت ...
به طرف معدهی پر از زخمشان فرو دهند!
اینها میتوانند،
در حالی که دندانهایشان را به هم میسایند
احساس با شعورت را مسخره کنند،
«که این خود هنر بزرگیست!»
اینها میتوانند،
همان طور که نامت را از صفحهی کوتاه یادشان خط میزنند
از طومار بلند زندههای اطرافشان
«که چیزی به جز تفالهی یک زنده نیستند» 2
نیز، حذف کنند
اینها فقط همانی را که میبینند میدانند
اینها نخواهند فهمید
«شاعر شدن»
چه اتفاق سادهی بزرگیست!
زمانی که با قداستی عجیب پیوند میخوری
و تازه بعد از آخرین تنفست میفهمی
هنوز به آرامش نرسیدهای
و به سزای جسارتت
به ابدیتی غریب دچار میشوی
اینها فقط همانی را که میبینند، میفهمند
اینها فکر نمیکنند
عاشق نمیشوند
نمیگریند
برای چه کسی میخوانی؟
برای گوشهای شنوایی که دیریست کر شدهاند
و یا برای نگاههای گنگی که از تحسین تو عاجزند؟
برای چه کسی میخوانی؟
اینها برایت کف نخواهند زد!
1. صدای پای آب – سهراب سپهری
2. دیدار در شب – فروغ فرخزاد
نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است
شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»
#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی
خوشبختی
و خوشبختی
سرگیجهای ست
که آدم را به یاد قانونهای کشف نشدهی طبیعت میاندازد
نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است
شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»
#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی
آسمان
ما فقط پنجره را گم کردیم
آسمان
جای خودش خواهد ماند
نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است
شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»
#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی