جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

گمشده – دانیل استیل

 

 

گمشده – دانیل استیل

 

نام کتاب: گمشده

نام اصلی کتاب: Vanished

نویسنده: دانیل استیل (Danielle Steel)

مترجم: شه ناز مهدوی

ناشر: نشر البرز

نوبت چاپ: چاپ دوم - 1373

تعداد صفحات: 381 صفحه

+ دانلود کتاب: لینک // لینک  

+ اطلاعات بیشتر در مورد کتاب: سایت // سایت

 

 

 

 

خلاصه داستان

تدی پاترسون، پسری چهار ساله، از توی اتاق خوابش دزدیده میشه.

مریل، مادر جوان بی نهایت وحشت زده است.

پدر پسر در مسافرت کاری است.

پلیس و اف.بی.آی دست به کار می شن.

همه منتظر تماس آدم ربا هستن برای دریافت پول!

ولی هیچ تماسی گرفته نمی شود ...

گذشته ی مریل، رازهای مریل، به خاطر این آدم ربایی در رسانه ها بازگو می شود.

شوهرش مالکوم، تنفر خود را نشان میدهد.

تمام تلاشش را می کند تا چارلز، همسر سابق مریل را به جرم بچه دزدی اعدام کند.

بیشتر از یک ماه از گم شدن تدی می گذرد ...

هیچ نشانی نیست ...

به جز عروسک و لباس خوابی که در خانه ی چارلز پیدا می شود ...

یک پاپوش بزرگ برای نابودی چارلز!

مالکوم و دادستان مریل را نابود می کنن.

او را شخصی بیمار، ضعیف و روانی معرفی می کنن.

از آن طرف وکیل چارلز، در تلاش برای نجات چارلز، در حال نجات مریل هم هست.

بدون آن که خودش بداند ...

همه انتظار دارند جسد بچه به زودی پیدا شود ...

چارلز اعدام شود ...

بعد از محاکمه وحشتناک در چند جلسه، بالاخره زمان نهایی فرا می رسد ...

آیا چارلز اعدام می شود؟

آیا گناهکار است؟

هیأت منصفه باید نظر بدهند ...

و حالا ...

 

قسمتی از متن کتاب:

دانلود کتاب رمان گمشده نوشته دانیل استیل در این هنگام تایلر با توجه به حرفه ا ش و با صداقت و خلوصی که در کلام و رفتار ماریل دیده بود و برای او با وجود بیست سال تجربه کاری تازگی داشت،با لحنی دوستانه و حتی عاطفی گفت: -ماریل…!تو باید برای من توضیح بیشتری بدهی. -…ما،ما یک پسر داشتیم،منظورم من و چارلز،یک پسر بچه شیرین کوچک به نام آندری با موهأی صاف و مشکی و چشمانی آبی به رنگ دریایی آرام…اوه،او مثل فرشته ها بود… ما هر سه شادمان به هر جا میرفتیم و از لحظات لذت میبردیم تا اینکه برای یکی از تعطیلات کریسمس ما به سوئیس رفتیم.آندری آن موقع دو سال و نیم داشت.خیلی به من خوش میگذاشت.

 

 

پ.ن: اصلا یادم رفته بود دارم کتاب دانیل استیل می خونم. یادم نمیاد این طوری پلیسی نوشته باشه. هرچند عشقولانه بود. ولی ...