جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

زندگی نامه‌ی فریدون مشیری


زندگی نامه‌ی فریدون مشیری


فریدون مشیری در 30 ام شهریور سال 1305 در تهران به دنیا آمد. در دوران خردسالی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سالهای اول دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. 

آشنایی با شعر نو و قالبهای آثار، او را از ادامه ی شیوه کهن باز داشت؛‌ اما راهی میانه را بر گزید. 

مشیری، نه اسیر تعصبات سنت گرایان شد، نه مجذوب نو پردازان افراطی؛ راهی را که او برگزید، همان حالت نمایان بنیانگذاران شعر نوین ایران بود. 

به این معنا که او شکستن قالبهای عروضی، و کوتاه و بلند شدن مصرع ها و استفاده ی بجا و منطقی را از قافیه پذیرفته و از لحاظ محتوی و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت، اشیاء، اشخاص، و آمیختن آنها با احساس و نازک اندیشی های خاص خود پرداخته و به شعرش اینها چهره ای کاملا ً مشخص می دهند.

استاد برجسته دکتر عبدالحسین زرین کوب درباره فریدون مشیری گفته است: «با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است که فریدون، واژه به واژه با ما حرف می زند، حرفهایی را می زند که مال خود اوست، نه ابهام گرایی رندانه، شعر او را تا حد هزیان، نا مفهوم می کند، و نه شعار خالی از شعور آن را وسیله مرید پروری و خود نمایی می سازد. شعر او، زبان در سخن شاعری است که دوست ندارد در پناه جبهه خاص، مکتب خاص ودیدگاه خاص خود را از بیشترین اهل عصر جدا سازد. او بی ریا عشق را می ستاید، انسان را می ستاید، و ایران را که جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد.»

فریدون مشیری، در دوران شاعری خود، در هیچ عصری متوقف نشد، شعرش بازتابی است از همه مظاهر زندگی و حوادثی که پیرامون او در جهان گذشته و همواره، ستایشگر خوبی پاکی و زیبایی، و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمتگذار انسانیت است. 

فریدون مشیری سالها در برخی مجلات معروف سالهای گذشته چون: ماهنامه ی سخن، مجله ی گشوده، سپید و سیاه، قلم زده و همکاریی نزدیکی با نشریات داشته است.

او در سال 1333 ازدواج کرده و دو فرزند به نامهای «بهار» و «بابک» دارد که هر دو دانشگاه را به پایان رسانده و در کنار آثار او، ثمره زندگی او می باشند.

کتابهای اشعار او به ترتیب عبارتند از: تشنه طوفان، گناه دریا، نایافته، ابر و کوچه، بهار را باور کن، از خاموشی، مروارید مهر، آه باران، از دیار آشتی، لحظه ها و احساس، آواز آن پرنده ی غمگین و... 

فریدون مشیری در سوم آبان ماه 1379 در سن 74 سالگی دارفانی را وداع گفت.


#فریدون_مشیری #زندگینامه





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد