جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

سکوت - شوساکو اندو

 

 

 

 

سکوت - شوساکو اندو

 

نام کتاب: سکوت

نام کتاب به انگلیسی: Silence

نویسنده: شوساکو اندو (Shusaku Endo)

مترجم: حمیدرضا رفعت نژاد

نوبت چاپ: چاپ دوم - 1396

ناشر: انتشارات آسیم

تعداد صفحات: 230 صفحه

+ خرید اینترنتی کتاب

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت

 

 

نکته: کتاب از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است.

 

پشت جلد

اندو، ژاپن را مردابی می بیند که هر چیز را از درون می پوساند و هر بذری را که در آن زمین کاشته شود تباه می کند.

این داستان جنگی است میان باران مدامی که از ابرهای سنّت و فرهنگ کشور می باد و بذر مسیحیتی که با چنگ و دندان می خواهد در آن خاک ریشه بدواند، مثل پروانه ای که به دام عنکبوت گرفتار شده باشد.

ایمان و باور شخصی شوساکو اندو مانند گراهام گرین، با دین و آیین کشورش تفاوت  دارد...

 

 

خلاصه داستان

دهه 1632 میلادی است.

مبلغ های مسیحی کل دنیا رو سفر می کنن.

یه سری به ژاپن رفتن و اونجا کار می کنن. نامه می فرستن و از اوضاع میگن.

کلیسا ساخته شده، چقدر مسیحی شدن ...

مهم ترین این مبلغ ها، پدر «فریرا» ی پرتغالی بود. که 20 سال در ژاپن بود.

یه مدت دیگه هیچ نامه ای نمی فرسته ...

شایعه میرسه به اروپا که فریرا از دین برگشته و مرتد شده. حالا واسه خودش خونه و ... داره.

شاگردهای فریرا کلی جیلز ویلیز می زنن که برن ژاپن.

در همین حین، حکومت وقت ژاپن با مسیحیت به مخالفت پرداخته.

مبلغ ها رو بیرون می کنه.

اونایی که مسیحی شدن باید برگردن یا این که کُشته بشن ...

بالاخره سه تا از شاگردهای فریرا عازم ژاپن میشن.

یکی شون در حین سفر بیمار میشه و می میره.

رودریگرز و گارپ به طور مخفیانه وارد ژاپن میشن. یه روستایی که همه مسیحی شدن.

اهالی روستا اونا رو قایم می کنن.

ولی یه نفر لو میده ... می ریزن و سردسته ی روستایی ها رو می برن.

کشیش ها هم فرار می کنن.

رودریگرز گیر می افته ... و حالا بدبختی هاش شروع میشه ...

 


 

 

توضیحات من

اول از همه باید بگردم ببینم این داستان واقعی است یا نه؟ منظورم این که از نظر زمانی چی جوری بوده؟

واقعا این نوع رفتارها با مبلغ های مسیحی و اونایی که مسیحی شدن، بوده یا نه.

بعدش هم ... خب آدم به فکر فرو می ره.

فرض کن یه شرایطی گیر بکنی، بعد بهت بگن بیا از روی قرآن رد بشو تا اهالی این روستا رو زنده نگه داریم.

اگه از روی قرآن رد نشی، کل اهالی روستا رو اعدام می کنیم.

ولی اگه رد بشی، هم تو آزاد میشی، هم روستایی ها.

تکلیف چی است؟ باید از روی قرآن رد شد تا این همه آدم زنده بمونن؟

یا این که نه، از روی قرآن رد نشی و کل روستایی ها کشته بشن؟

واقعا در چنین شرایطی باید چی کار کرد؟

شخصیت های داستان در چنین شرایطی بودن ...

 

پ.ن: کلی مطلب در مورد این کتاب پیدا کردم که در همین پست گذاشتم.

 

 

 

  

 

 

۲۶ شهید ژاپن (منبع)

۲۶ شهید ژاپن (به ژاپنی: 日本二十六聖人 Nihon Nijūroku Seijin) به یک گروه از کاتولیک‌های رومی گفته می‌شود که در تاریخ ۵ فوریه ۱۵۹۷ توسط مصلوب شدن، در ناگازاکی اعدام شدند. شهادت آن‌ها به ویژه در تاریخ کلیسای کاتولیک در ژاپن قابل توجه است.

مسیحیت با فعالیت میسیونرهای کاتولیک در ژاپن یک شروع امیدوارکننده داشت و شاید در پایان قرن شانزدهم ۳۰۰٬۰۰۰ نفر ژاپنی به کاتولیک گرویده بودند. - در اثر رقابت بین گروه‌های میسیونری، بین اسپانیا و پادشاهی پرتغال و همچنین مشکلات سیاسی جناح‌های درون دولت ژاپن، مسیحیت سرکوب شد. در این زمان است که ۲۶ مسیحی اعدام شدند. از سال ۱۶۳۰، کاتولیک به تشکیلاتی مخفیانه تبدیل شدن. دویست و پنجاه سال بعد، زمانی که مبلغان مسیحی به ژاپن بازگشتند، آن‌ها یک جامعه از مسیحیان پنهان یافتند که با گذشت زمان توانسته بودند مسیحیت را در ژاپن حفظ کنند.

 

 

 

شورش شیمابارا (منبع)

شورش شیمابارا (به ژاپنی: 島原の乱 Shimabara no ran) شورشی در جنوب غربی ژاپن از مدت ۱۶۳۷ دسامبر ۱۷، تا ۱۶۳۸ آوریل ۱۵، در دوره ادو بود. تعداد بسیاری از دهقانان شورشی را مسیحیان کلیسای کاتولیک تشکیل می‌دادند.

این شورش یکی از تعداد انگشت شماری موارد ناآرامی جدی در طول دوره نسبتاً صلح‌آمیز شوگونسالاری توکوگاوا بود. در پی ساخت یک قلعه جدید در شیمابارا، به نام قلعه شیمابارا توسط ماتسوکورا شیگه‌ماسا مالیات‌ها به شدت در این ناحیه افزایش پیدا کرد، که باعث ایجاد خشم در دهقانان محلی و رونین‌ها (سامورایی‌های بدون ارباب) شد. آزار و اذیت مذهبی کاتولیک‌های محلی نیز عاملی برای تشدید نارضایتی بود که در ۱۶۳۷ به شورش تبدیل شد. شوگونسالاری توکوگاوا نیرویی متشکل از ۱۲۵٫۰۰۰ سرباز به سرکوب شورشیان فرستاد و پس از محاصره طولانی ۴ ماهه علیه شورشیان در قلعه هارا، آن‌ها را شکست داد.

در پی شورش، رهبر شورشی کاتولیک آماکوسا شیرو گردن زده شد و ممنوعیت مسیحیت به شدت اعمال می‌شد. بر اثر انزوای ملی ژاپن ساکوکو سیاست‌ها تنگ‌تر شد و آزار و اذیت رسمی مسیحیت تا در دههٔ ۱۸۵۰ ادامه داشت. پس از سرکوب موفقیت‌آمیز شورش، دایمیوی شیمابارا، ماتسوکورا کاتسوایه، به جرم صدور احکام اشتباه، به تنها دایمیویی تبدیل شد که در طول دوره ادو گردن زده شد.

 

 

رمان سکوت – کتابی درباره سکوت خداوند (منبع)

رمان سکوت کتاب مهمی است و همچون کتاب سایه ها، درباره ی ایمان است.

رمان سکوت داستان کشیشانی است که برای تبلیغ مسیحیت راهی ژاپن می شوند و با شکنجه ها و جنایات حاکمان ژاپن رو به رو می شوند. حاکمان ژاپن کشور را همچون مردابی می دانند که بذر مسیحیت در آن بارور نمی شود.

داستان با اعلام ارتداد فریرا شروع می شود و شاگردانی که برای تبلیغ مسیحیت و یافتن استادشان و کشف دلایل ارتدادش به ژاپن سفر می کنند.

سکوت درباره ی سکوت خداوند است در دوره ی سختی و یهودایی که همیشه و همه جا حاضر است. سکوت بیشتر داستان یهوداست تا مسیح آیا آنکس که در دوره ی آرامش و راحتی مومن است خود یهودا نیست؟

رمان سکوت سرشار از سوالات بنیادین مذهبیست.

سکوت حرف همیشگی شوساکو اندوست که می گوید آنکس که در درونش ایمان دارد کلام خدا و مسیح را می شنود. سکوت داستان سخن هاست اما در دل آدمی.

 

فیلم سکوت

از روی این کتاب فیلمی هم ساخته شده است. فیلم درخشان اسکورسیزی هم مفاهیم موجود در کتاب را به بهترین شکل بیان کرده بود.

کمتر کتاب بزرگیست که فیلمی خوب هم داشته باشد اما سکوت اسکورسیزی همان سکوت اندوست. اما پایان فیلم و کتاب متفاوت هستند منتها این دنباله ای که اسکورسیزی در فیلم اضافه کرده است در ماهیت کتاب اندو تغییری حاصل نکرده است. در واقع اگر اندو هم پایانی می نوشت در تنه پایان بندی اش همین نتایج وجود داشت.

مقدمه اسکورسیزی در کتاب

مارتین اسکورسیزی در مقدمه اش بر رمان سکوت می نویسد:

سکوت برای من حکایت کسی است که ابتدا قدم به راه مسیح گذاشته اما دست آخر از شرورترین شخصیت مسیحیت، یعنی یهودا سر در می آورد. عینا جا پای او می گذارد و در این راه است که قادر به درک نقش یهودا می‌شود. این یکی از دردناک ترین معماها در تمام مسیحیت است. نقش یهودا چه بود؟ مسیح درباره او چه فکر می کرد؟ ما امروز چه درکی از او داریم؟ با کشف انجیل یهودا، طرح این سوالات واجب تر هم شده است. اندو بی پرده تر از هر هنرمند دیگری که می شناسم به مساله یهودا می پردازد. او این نکته را درک کرده که مسیحیت برای بقا و وفق دادن خود با فرهنگ های دیگر و در بزنگاه های تاریخی، نه فقط به نقش مسیح، بلکه به نقش یهودا نیز محتاج است.

 

قسمت هایی از رمان سکوت

آسمان تاریک شده بود. ابرها به آرامی از بالای کوه نزدیک زمین می آمدند. این جا جلگه چیزو کانو بود. انگار بوته ها بر زمین می خزیدند و تا چشم کار می کرد خاک قهوه ای و تیزه بود. سامورایی ها با هم بحث می کردند و به محض این که حرفشان تمام شد، دستور دادند کشیش را از اسب پایین بیاورند. طولانی نشستن بر پشت اسب، آن هم با دست هایی که محکم بسته شده بود، کار خودش را کرده بود؛ تا پایش را بر زمین گذاشت دردی نفس بُر در ران هایش دوید و خم شد.

حرف‌های بریده بریده‌ی او در بامداد پیش از حرکت‌شان بر قلب‌م‌ سنگینی می‌کند: ‘چرا خدا این بلا را بر سر ما آورد؟’ بعدش هم که با آن نگاه پر از تمنا، عاجزانه نگاهم کرد و گفت: ‘مگر ما چه کرده‌ایم؟’ باید خزعبلات آن بزدل را از ذهن‌ام پاک کنم، اما نمی‌دانم چرا هنوز هم صدای شکوه‌های مغموم‌اش مثل میخ تیزی در دل‌ام فرو می‌رود؟ چرا خداوند این مصیبت و شکنجه را بر مردم روا داشته است؟ نه! او می‌خواست چیز بدتری بگوید. حرفی که بسیار زننده‌تر بود، یعنی سکوت خدا. خدا، در برابر تمامی این بی‌رحمی‌های وحشتناک و سبعانه سکوت کرده است و این چیزی بود که پشت گلایه‌ی او نهفته بود.

اصلا خدایی وجود دارد؟ در دوران کودکی هر وقت رقص باد را در آسمان آبی و لای درختان می‌ دید، اذکاری به ذهن‌ اش خطور می‌ کرد، اما آن وقت‌ ها، خدا مثل الان جرثومه‌ی ترس و سرگشتگی نبود، به زمین نزدیک بود و وجودش به حیات جان می‌بخشید.

 

 

 

درباره ی کتاب (منبع)

کتاب «سکوت» اثر «شوساکو اندو» است. این کتاب با ترجمه‌ی «حمید رضا رفعت نژاد» به چاپ رسیده است. این کتاب به نوعی در مورد مسیحیت در ژاپن است. در توضیحات پشت جلد آمده است: « اندو، ژاپن را مردابی می بیند که هر چیز را از درون می پوساند و هر بذری را که در آن زمین کاشته شود، تباه می کند. این داستان جنگی است میان باران مدامی که از ابزارهای سنت و فرهنگ کشور می بارد و بذر مسیحیتی که با چنگ و دندان می خواهد در آن خاک ریشه بدواند، مثل پروانه ای که به دام عنکبوت گرفتار شده باشد.ایمان و باور شخصی شوساکو اندو مانند گراهام گرین، با دین و آیین کشورش تفاوت دارد. آن دو درد این سوال را درک کرده اند که وقتی نه از رومیان اند و نه از یهودیان، پس صلیبی که باید به دوش بکشند کدام است؟ خداوند چه سرنوشتی برایشان مقرر کرده است؟ قرار است شمایل آن کسی باشند که بر بالای صلیب است و یا سنت پیتری که تا پیش از سحر از ترس جان سه بار مسیح را انکار می کند، و یا یهودایی که خودش را در دشت خون حلق آویز کرده است؟ و این همان تردیدی است که نه یک دم آن ها را رها می کند و نه شخصیت های داستان هایشان را و نه حتی ما را. چه کشیش مست قدرت و جلال باشد، چه پدر رودریگز سکوت.» این کتاب را انتشارات «نشر نو» منتشرکرده است.

 

 

 

ایمان در دوراهی شکنجه و شک (منبع)

 

نگاهی به کتاب «سکوت» اثر شوساکو اندو؛  ترجمه‌ی حمیدرضا رفعت‌نژاد

هوشیار مجتبوی

 

یک مومن در شرایط نامطلوب تا چه میزان بر ایمانش استوار می‌ایستد؟ آیا ممکن است مومنی که با تمام قوا پا در راه ایمان و تقوا گذاشته به شرورترین شخصیت دینی تبدیل شود؟ اگر چنین است، چگونه این مسخ صورت می‌گیرد؟

مسئله ایمان و شک، به خصوص در مذهب مسیحیت بارها در آثار ادبی تجلی یافته است. حتی به لونی دیگر در فلسفه با شاهکار کی یر که گور یعنی «ترس و لرز» این موضوع با محوریت اضطراب واکاوی شده. اما دایره معنایی این سوژه گاه آن قدر وسیع به نظر می‌رسد که مخاطب با خود می‌گوید این سوژه ابد الآباد می‌تواند دست‌مایه نویسندگان قرار گیرد. اگر به این گزاره ظنین هستید، رمان «سکوت» را بخوانید. رمانی از شوساکو اندو که با ترجمان حمیدرضا رفعت نژاد در انتشارات فرهنگ نشر نو منتشر شده است. مقدمه‌ی این کتاب هم به قلم کارگردان شهیر، مارتین اسکورسیزی است که سال 2016 فیلم اقتباسی‌اش به همین نام را اکران کرد. اسکورسیزی بیش از دو دهه به دنبال ساخت این فیلم بود چرا که به شدت مفتون رمان اندو شده بود. او در مقدمه‌ای که در کتاب حاضر نیز می‌یابیدش این رمان اِندو را شاهکاری توصیف کرده که در نوع خود بی نظیر می‌داند. اسکورسیزی بی شک اگر تا این حد مجذوب اثر نمی‌شد بیش از بیست سال در فکر ساخت «سکوت» نمی‌بود.

اما «سکوت» داستان کشیشان پرتغالی‌ای است که می‌خواهند با تبلیغ مسیحیت، این دین را در میان مردم ژاپن ترویج کنند. سال 1637 میلادی است که سه کشیش پرتغالی با نام‌های سباستین رودریگز، فرانسیسکو گارپ و خوان دی سانتا مارتا بعد از خبر غم‌انگیزی که می‌شنوند آستین بالا می‌زنند تا صعب‌ترین کار آن زمان را انجام دهند: ریشه دواندن مسیحیت در خاک ژاپن.

آن‌ها شنیده‌اند که استاد بزرگ‌شان که با آن می‌بالیدند، یعنی کریستوائو فریرا، از دین مسیحیت برگشته است. فریرا از طرف انجمن عیسای پرتغالی به ژاپن رفته بود و البته بیش از سه دهه نیز در آنجا در بدترین شرایط و زیر بار شکنجه به تبلیغ مسیحیت می‌پرداخت. اما او سرانجام تسلیم می‌شود و پا بر شمایل مقدس می‌گذارد و تارک مسیحیت می‌شود. این اتفاق، آن قدر برای شاگردانش عجیب بود که تصمیم گرفتند برای اشاعه دین مسیحیت به ژاپن بروند و البته استاد را از نزدیک ببینند تا بفهمند این شایعه، یک شایعه است یا واقعیت. چرا استاد مثل سگ به پای ژاپنی‌ها افتاد و این ذلت را به شهادت با عزت ترجیح داده است؟

شوساکو اندو، نویسنده‌ی ژاپنی که سال‌ها پیش دین بودایی را ترک گفته و مسیحی شده است، درست است که روایتگر قصه‌ای تاریخی است اما در عین حال راوی منویات مومنی از راه بازگشته است که تا حدود زیادی منعکس کننده زندگی دینی/معنویِ خود اوست. او داستان را با ریتمی آرام و به شدت اضطراب برانگیز پیش می‌برد. زبان ساده و در عین حال استعاری (تصویری) «سکوت» ما را خیلی زود در میان دریای چین، در ماکائو، و در ژاپن و طبیعت عجیبش قرار می‌دهد.  سباستین رودریگز، فرانسیسکو گارپ و خوان دی سانتا مارتا راهی سفر خطرناک‌شان می‌شوند.  خوان دی سانتا مارتا البته خیلی زود به دلیل بیماری نمی‌تواند آن‌ها را همراهی کند اما آن دو کشیش دیگر به کمک ژاپنی آواره و الکلی‌ای به نام کیچی جیرو که راهنمای سفرشان است پس از سختی‌های فراوان به صورت پنهانی وارد خاک ژاپن می‌شوند آن‌ها به صورت مخفی معدود روستاییان مسیحی بومی را ملاقات می‌کنند، و برای‌شان دعا می‌خوانند تا زندگی‌شان تبرک یابد.

نیمه‌ی اول داستان با روایتی شاعرانه/عاشقانه از مسیح مواجه هستیم که در لابه‌لای نامه‌نگاری‌های سباستین رودریگز گه گاه به طرز شفافی رخ می‌نماید. داستان به این صورت تبویب شده است: یک درآمد با زاویه دید سوم شخص؛ فصل اول، دوم، سوم و چهارم در فرم نامه‌نگارانه‌ی اول شخص که توسط رودریگز روایت می‌شود؛ و فصل‌های مابعد چهارم که دوباره زاویه دید به زاویه دید سوم شخص بازمی‌گردد و داستانِ سباستین رودریگز را دنبال می‌کند. پاره‌های نخست داستان که گفته شد تصویر عریانی از ایمان به مسیح را به نمایش می‌گذارد زمانی تا حدودی مخدوش می‌شود که شخصیت کیچی جیرو  پر رنگ می‌شود. هر چند پیش از این تزلزل فریرا در ایمانش نشانه‌ای بر روند داستانی «سکوت» بوده است.  کیچی جیرو  تمام خانواده‌اش را توسط حکمرانان ظالم ژاپنی از دست داده است. مسیحیان ژاپنی نمی‌توانستند برای همیشه دین‌شان را مخفی کنند، و حکمرانان زاپنی به مجرد کشف مسیحیان از آن‌ها می‌خواهند که پا بر شمایل مسیح (ع) بگذارند و از دین مسیحیت اعلام بیزاری کنند. هیچ کدام از اعضای خانواده‌ی کیچی جیرو  این کار را نمی‌کنند اما کیچی جیرو  جان سختی آن‌ها را ندارد.

رودریگز در روایتش می‌آورد: «اصلا نمی‌توانم سرزنشش کنم. حالم از چرب زبانی‌هایش به هم می‌خورد... اصرارش کردم که اعتراف کند و با فروتنی به تمام گناهان گذشته‌اش اعتراف کرد... به او گفتم که هیچ وقت این حرف مولایمان یادش نرود که: هر که نامم را در پیشگاه دیگران تصدیق کند، من هم نزد خداوندِ بهشت شفاعتش را می‌کنم و هر که در برابر مردم منکرم شود، من هم نزد خدای بهشت منکرش می‌شوم...» او در گزارشش به مقامات ارشد دینی‌اش و همین طور ما می‌نویسد:«این جا بود که کیچی جیرو مثل سگی لگد خورده زانو زد و از سر پشیمانی دست به پیشانی کوبید. این مرد ذاتا بزدل است و گویی یک جو شجاعت در سرپای وجودش نیست. اراده‌اش بدک نیست، اما رک و پوست کنده به او گفتم اگر می‌خواهد بر این اراده‌ی ضعیف و ترسش طوری غلبه کند که تا یکی به او توپ و تشر زد دست و پایش نلرزد، باید ایمانش را قوی کند، نه این که مدام ساکی بخورد.»

اما دیری نمی‌پاید که رودریگز شرایط عجیب و البته به شدت دشوار بومیان مسیحی در ژاپن را به عینه می‌بیند. ژاپنی‌ها به هیچ روی اجازه نمی‌دهند دینی وارداتی به خاک‌شان نفوذ کند. آن‌ها هر کس که مسیحی به زعم خوداشن فریب خورده‌ای را به حکومت معرفی کند در سکه غرق می‌کنند و البته به طرز فجیعی مسیحیان را می‌کشند؛ دیگ‌های آب جوش، یا مثلا بستن‌شان به تیرهای در ساحل دریا که در جزر و مد آب قربانیان را غرق می‌کند از این دست شکنجه‌ها هستند. کافی است مسیحیان از دین‌شان برنگردند.

اولین بحث شخصیت اصلی داستان «سکوت» یعنی کشیش رودریگز با یک ژاپنی بودایی را بخوانیم:

«پدر گاهی اوقات شجاعت مایه‌ی دردسر دیگران می‌شود. ما اسمش را شجاعت کوکورانه می‌گذاریم. و خیلی از کشیش‌ها معتصبانه به این شجاعت کورکورانه چسبیده‌اند و نمی‌فهمند که فقط موجب دردسر ژاپنی‌ها می‌شوند.»

«یعنی تنها کار مبلغان همین بوده؟ فقط دردسر درست کرده‌اند؟»

«اگر خلاف خواست مردم چیزی را بهشان تحمیل کنید، آخرش مجبورند بگویند: "بابت هیچ چیز ازتان ممنونیم!" تعالیم مسیحیت هم در این جا همین طور است. ما دین خودمان را داریم، دین جدید، آن هم از نوع وارداتی‌اش را نمی‌خواهیم. من خودم در مدرسه‌ی علمیه تعالیم مسیحیت را یاد گرفته‌ام، اما به نظرم به درد این کشور نمی‌خورند.»

کشیش رودریگز هم مثل کشیش فریرا ایمانی پرجوش و استوار در خود احساس می‌کند. اما موضوع این است که بعد از دستگیری کشیش‌ها حکمرانان ژاپنی می‌گویند اگر آن‌ها دست از دین‌شان برندارند در برابر چشمان‌شان پیروان‌شان را تا حد مرگ شکنجه می‌دهند. بخش اعظمی از رمان «سکوت» در باب سکوت خدا، عیسی بن مریم و همین طور کشیش رودریگز نسبت به شکنجه‌ی مسیحیان است. مخاطب طی پیش روی قصه، دائم این سوال را از خود می‌پرسد که حد طاقت کجاست؟ آدم‌های مومنی نظیر رودریگز در کجای داستان وا می‌دهند وُ تسلیم می‌شوند؟ رودریگز شاهد شکنجه‌های عجیب ژاپنی‌هاست و می‌بیند بومیان ژاپنی چطور در برابرش جان می‌دهند. او دارد مسیر غم انگیزی را که فریرا رفته، می‌پیماید؟  فریرا اکنون یک مسیحی از دین برگشته است، مثل ژاپنی‌ها لباس می‌پوشد، زنی ژاپنی اختیار کرده و البته در نعمت و رفاهی که حمرانان ژاپنی در اختیارش گذاشتند زندگی می‌کند. رودریگز این‌ها را به عینه دیده است. سرنوشت او و مبلغان دیگر هم سرنوشت همو خواهد بود؟

رمان «سکوت» خصوصا اگر فلیم اسکورسیزی را ندیده باشید، رمانی است به شدت جذاب و البته اضطراب آور. شوساکو اندو در «سکوت» روایت عجیبی از مسئله ایمان به دست می‌دهد که می‌تواند هر مخاطبی با دغدغه‌های تئولوژیک را میخکوب کند. 

 

 

توضیحات بیشتر (منبع)

«سکوت» (به ژاپنی: 沈黙 Chinmoku) یک داستان تاریخی است که توسط نویسندهٔ ژاپنی، اندو شوساکو نوشته شده و در سال ۱۹۶۶ به زبان ژاپنی به چاپ رسید. این کتاب در سال ۱۹۶۹ به زبان انگلیسی انتشار یافت. داستان این رمان در مورد یک مبلغ مذهبی عضو انجمن عیسی در قرن ۱۷ در ژاپن و آزار و شکنجه مسیحیان پنهان پس از شکست شورش شیمابارا است. این رمان دریافت‌کننده جایزه تانیزاکی در سال ۱۹۶۶ بوده و از آن به عنوان «دستاورد عالی اندو»[۱] و یکی از بهترین رمان قرن بیستم نام برده می‌شود.[۲] رمان تا حدودی به شکل یک نامه توسط شخصیت اصلی آن نوشته شده و از تجربهٔ شخصی اندو از تبعیض دینی در ژاپن، نژادپرستی در فرانسه، و بیماری ناتوان‌کننده سل تأثیر گرفته‌است.[۳]

در سال ۱۳۹۵ برگردان فارسی این کتاب با ترجمهٔ حمیدرضا رفعت‌نژاد توسط فرهنگ نشر نو منتشر شد.[۴]

 

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/سکوت_(رمان)#/media/File:Silence_novel.jpg

 

 




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد